اعاده دادرسی نسبت به جرم تخریب
لایحه اعاده دادرسی نسبت به جرم تخریب
لایحه اعاده دادرسی نسبت به جرم تخریب
*** کاربر گرامی در صورت نیاز به تنظیم انواع دادخواست، درخواست، لایحه، قرارداد و مشاوره حقوقی با موسسه حقوقی داتیکان تماس بگیرید 02191009700.
استحضار دارید که صرف اعلام جرم و شکایت شاکی ، در هیچ مرام مسلکی نه دلیل محسوب می گردد و نه قرینه ، از طرف دیگر اصل پذیرفته شده (المدعی المنکر) که تمام فرق اصولی کلامی آن را پذیرفته اند از همین رواست که مدعی باید آنچه را ادعا دارد با یکی از ادله قانونی اثبات نماید .
عالی جنابان مستحضر هستید که اگر صرف شکایت شاکی و اعلام جرم را دلیل یا قرینه بر ادعای شکات قلمداد نمایم در اینصورت فساد عجیبی در شیوه رسیدگی و نهایتا صدور رای مطابق با موازین شرعی، پیش خواهد آمد که هیچ متهمی رنگ تبرئه را نخواهد دید، مضافا اینکه مقنن از باب تمثیل و ارشاد به احصاء عنوان دلیل و بینه شرعی و قانونی پرداخته است تا حقوق عامه شهروندان ، از توجه آن بدست آید که با توجه به احصاء دلیل و امارات قانونی و قضایی ، هیچ گونه دلیل یا اماره قضایی علیه موکل در این پرونده من باب اتهام ادعایی تخریب و توهین نسبت به شکات ، وجود ندارد ،خصوصا اینکه مطابق قانون آیین دادرسی کیفری ،در مبحث احضار و تفهیم اتهام متهم نیز ، کسب و اخذ دلیل را مدنظر داشته است ، لذا نظر به اینکه در جریان رسیدگی به این پرونده وقایعی روی داده است که از نظر قانونی و اخلاقی و شرعی به هیچ عنوان با حکم صادره منطبق نمی باشد، با توجه به فقد دلیل قانونی و بینه شرعی علیه موکل ، صدور حکم به برائت موکلین من باب اتهامات انتسابی ، تخریب و توهین ، را از محضر شما عالی مقامان ، استدعا دارد :
خلاصه ماوقع :
1- مورخه .................. ، ساعت بیست و یک شب ، متاسفانه شکات محترم ، به عذر استرداد هدایای نامزدی ، با ورود به عنف به منزل شخصی موکلین ، شروع کننده درگیری خانوادگی موصوف بوده که متاسفانه با هجوم به منزل موکلین باعث هتک حرمت و حیثیت خانوادگی موکلین نیز شده اند که متاسفانه موکلین در جهت آبروداری از طرح دعوی و تنظیم صورتجلسه مرجع انتظامی بدوا امتناع که همین تاخیر موکلین در این امر ، سبب پیش دستی شکات و النهایه سیر روند رسیدگی به این پرونده مطروحه بوده و لیکن بعد از طرح دعوی موکلین نیز در جهت احقاق حق ، طرح دعوی متقابل با عنوان ایراد ضرب و شتم عمدی و توهین و ورود به عنف نموده که پرونده ایشان در شعبه محترم 23 دادیاری ، رسیدگی شده است که قرار جلب به دادرسی ایشان نیز از همان شعبه اصدار یافته است./
2- متاسفانه پرونده حاضر در روند رسیدگی دارای نواقصی بوده که نه تنها دادسرای محترم بدان توجهی ننموده ، بلکه مراجع محترم بدوی رسیدگی کننده در شعبه 117 محاکم کیفری دو و شعبه 17 تجدید نظر استان فارس نیز ، بدون توجه به موضوع دعوی و همچنین شخصیت موکلین محترم ، نسبت به صدور حکم سنگین یک سال و نیم حبس برای موکلین به اتهام واهی تخریب اقدام نموده است که نه با سیاست های قوه قضاییه مبنی بر حبس زدایی و کاهش جمعیت کیفری زندانها مطابقت می نماید و نه با موضوع و رخدادهای انجام شده در این پرونده و اصل قانونی بودن جرم و مجازات.
3- عالی جنابان : جرم تخریب ادعایی شکات و مورد استناد دادنامه های معترض عنه ،عبارت است از وارد ساختن لطمه عمدی بر تمامیت فیزیکی شی یا مال متعلق به دیگری.علاوه بر رفتار فیزیکی یا عنصر مادی جرم تخریب ،عنصر روانی این جرم از دو رکن جداگانه تشکیل می گردد که به ترتیب عبارتند از سوء نیت عام و سوءنیت خاص، سوء نیت عام در جرم تخریب همان اراده و اختیار و خواست مرتکب جرم است. به طوری که تخریب مال دیگری بدون اراده و خواست مرتکب، به دلیل فقدان سوء نیت، فاقد جنبه کیفری بوده و تنها موجب مسئولیت مدنی میگردد و سوء نیت خاص ارادهی آگاه نسبت به مال موضوع جرم یا شخص متضرر از جرم است علاوه بر عمد و قصد در انجام فعل مجرمانه ارتکابی، احراز قصد ایراد ضرر خسارت به دیگری ضروری است. به همین جهت در این پرونده نیز همانطور که قضات محترم مشاهده می نمایند، پاره شدن لباس شاکی ناشی از درگیری فیزیکی فیمابین موکل و شاکی بوده و موکل با قصد و نیت قبلی ، اقدام به پاره کردن پیراهن شاکی نکرده است ، کما اینکه از طرف مقابل و مستند لباس های تقدیمی توسط موکلین ، در درگیری حادث شده ، متقابلا لباس های موکلین محسن و ابراهیم سراجی ، نیز کاملا پاره و آغشته به خون بوده که جهت استحضار آن عالی مقامان ، تقدیم می گردد ، که نشان از اوج خشونت و درگیری شکات و حمله ور شدن به سوی موکلین می باشد که همین امر اساس سوء نیت شکات و عامل درگیری حوادث موصوف این پرونده را که تاکنون مبهم بوده را اثبات می نماید ./
4- مخدوش بودن کیفرخواست و دادنامه معترض عنه
الف ) نقص در شهادت شهود تعرفه شده شکات
عالیجنابان، مطالعه کیفرخواست صادره از دادسرای محترم، هر حقوق خوانده ای را با این سوال مواجه میکند که آیا دادیار محترم به هنگام تنظیم کیفرخواست ، ادنی توجهی به شالوده های بنیادین حقوق جزا داشته اند؟ از اصول اساسی حقوق جزا، اصل برائت و اصل تفسیربه نفع متهم هستندکه گویی هیچ منزلتی درنزددادیارمحترم ندارند . درمتن کیفرخواست به شهادت شهود و تحقیقات محلی ،به عنوان مهمترین دلیل اشاره شده است اما ظاهرا خود دادیار از ضعف این دلیل آگاهی داشته و درصدد توجیه استدلال خود برآمده است. در واقع اظهارات شهود تعرفه شده شکات ، به هیچ عنوان دلالت بر وقوع بزه تخریب یا توهین ندارد، زیرا اولا اتفاقات مندرج در این پرونده ظاهرا در داخل حیاط منزل موکلین اتفاق افتاده و شخصا یکی از شهود جناب آقای محمد هادی احمدی نیا مطلق در اظهارات خویش صراحتا عنوان می نماید : (( در لحظه دعوا من سر کوچه بودم )) ولی عنوان ننموده اند از سر کوچه چطور شاهد درگیری داخل حیاط منزل طرفین درگیری بوده اند ؟؟؟
این است استدلال دادیار محترم ، ایشان میفرمایند شاید وقایعی اتفاق افتاده که شهود آن را ندیده اند و همین ندیده ها دلیل بر توجه اتهام به متهم است. جل الخالق؟؟؟ دادیار محترم چگونه میتواند به شهادت شهود استناد کند در حالیکه بر عدم مشاهده افعال انتسابی به متهم توسط شهود، اطلاع دارد؟ آیا غیر از این است که معنای لغوی شاهد، به معنی شخصی است که چیزی را "مشاهده" کرده و ماوقع دیده های خود را برای قاضی بازگو میکند؟ براساس ماده 1315 قانون مدنی «شهادت باید از روی قطع و یقین باشد نه به طور شک و تردید» این به آن معناست که شاهد آن چه را در دادگاه می گوید باید دیده، شنیده یا حس کرده باشد. پس اگر شاهد چیزی را بازگو نکرده، دیگر استناد به شهادت ناگفته او چه جایگاهی دارد؟
ب : مخدوش بودن دادنامه صادره از حیث اتهام تخریب :
عالی مقامان : جرم تخریب اموال که در ماده 677 قانون مجازات اسلامی جرم انگاری شده، عنصر مادی آن شامل دو فعل ناقص کردن و اتلاف اموال غیر می باشد که این اعمال می بایست عامدانه و با سونیت نسبت به مال غیر مستقیما صورت گیرد، درحالیکه در حادثه موصوف همانطور که مشاهده می گردد، لباس های دو طرف بر اثر درگیری فیزیکی فیمابین، و نه با قصد و غرض قبلی پاره گردیده است، لذا با توجه به اینکه قانونگذار برای مجرم شناختن متهم صراحتا وجود و تقارن زمانی تحقق عنصر مادی و روانی این جرم را لازم شمرده است و موکل نیز هنگام درگیری و ضرب و جرح با شاکی، قصدی نسبت به تخریب پیراهن وی نداشته است و پاره شدن لباس وی با توجه به اینکه جزئی از متعلقات بدن شاکی بوده ناشی از درگیری و نه تخریب عامدانه اموال می باشد، محکومیت موکل به حداکثر مجازات تخریب اموال فاقد وجاهت قانونی و برخلاف عرف و قانون مسلمه می باشد و همانطور که در یک درگیری سایر متعلقات متصل به طرفین از قبیل ساعت و انگشتر و غیره نیز می توانند آسیب ببینید واین امر طبیعی و کاملا شایع در موارد مشابه می تواند باشد.از طرفی مبناي تمام جرائم عمدي (علم و معرفت شخص مرتكب به نامشروعيت عمل ارتكابي) غير از خطاست و وقتي خسارت ناشي از يك عمل صرفاً مادي باشد كه قانون آن را جرم نشناسد ، آن عمل جرم جزائي نيست . و از لحاظ حقوق جزاي عرفي نیز پاره شدن پیراهن در یک درگیری تن به تن نمی بایست مشمول عنوان اتهامی تخریب گردد چرا که درگیری فیزکی به قصد اتلاف و ناقص نمودن پیراهن شاکی شروع نشده است ،بلکه ناقص شدن اموالی از جمله پیراهن ،جزء آثار درگیری فیزیکی فیمابین شاکی و موکلین بوده است.
ج : دفاع مشروع موکلین :
با بررسی دقیق اتفاقات حادث شده در پرونده و با توجه به شروع درگیری از ناحیه شکات و حمله ور شدن و ورود به عنف و بدون اجازه به منزل موکلین محترم و با قصد و نیت قبلی و به این اماره که عمدا شاکی حسن شیرزادی گوشی موبایل خویش را در حالت ضبط صدا گذاشته و وارد منزل موکلین گردیده ، می توان به این علم و یقین رسید که اولا شکات خویش آغاز کننده درگیری بوده اند و از طرفی دیگر نیز موکلین در حد عرفی و به معنای اخص دفاع متناسب از خویش را بعمل آورده اند و موکلین با توجه به حضور مادر و خواهر و نوامیس خویش ، صرفا در جهت جلوگیری از تجاوز و خطر قریب الوقوع شکات و در جهت بیرون راندن شکات از ملک شخصی خویش ، تلاش می نموده اند ، که از این لحاظ مستند مواد 156 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 با توجه به متناسب بودن نوع دفاع و اینکه دفاع مشروع از علل موجهه جرم بوده و شرایط آن نیز کاملا تحقق یافته از اتهامات و مسئولیت کیفری مبری می گردند و از طرفی دیگر مستند ماده 694 قانون مجازات اسلامی که در مقام جرم انگاری ورود به ملک شخصی اشخاص برآمده است و برای اشخاصی که با توسل به تهدید یا عنف وارد ملک یا منزل غیر می شوند مجازات 6 ماه تا 3 سال حبس در نظر گرفته است، که در همین راستا نیز موکلین طرح شکواییه متقابلا به طرفیت شکات نموده اند که در شعبه 23 دادیاری رسیدگی شده است .
5 : با توجه به اینکه موکلین در هیچ یک از مراحل دادرسی اقراری مبنی بر ارتکاب جرم تخریب و نیز توهین نسبت به شکات نداشته اند و از طرفی شکات نیز ادله یا دلایل محکمه پسندی ، جهت اثبات این اتهام به دادگاه محترم نداده که به نظر نمی رسد صرف ادعای شاکی در صورت فقدان ادله قوی دلیلی قوی بر صدور حکم شدید محکومیت موکل باشد کما اینکه ، مطابق قاعده الحدود تدرءبالشبهات و ماده 120 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 ، در موارد شبهه مجازاتها به جهت وجود شبهه در انتساب بزه ارتکابی به متهم ، این اتهام و بزه انتسابی ، عملا ثابت نمی باشد و دادگاه محترم با تفسیر موسع از قوانین و عدم رعایت تفسیر به نفع متهم کلا این قائده و ماده مذکور را نادیده گرفته و به صرف وجود امارات بسیار ضعیف در پرونده ، حکم به محکومیت شدید موکل داده اند./
حال به فرض محال که همه ی ادله اثبات دعوی علیه موکلین در پرونده حاضر وجود داشته باشد و به فرض محال که مدعی العموم مطابق با ادله اثبات دعوی توانسته دلایل خود را علیه موکلین ارائه نماید آیا در نظر گرفتن مجازات حداکثر حبس قانونی برای موکلین که جوان و فاقد هرگونه سابقه کیفری بوده و با توجه به شاغل بودن ایشان و با توجه به معایب زندان خصوصاً تبدیل یک مجرم اتفاقی به مجرم حرفه ای به علت عدم وجود استاندارد لازم برای زندانهای کشور شایسته است؟ به نظر نمی رسد که امروزه با توجه اینکه در راستای سیاست های مقام محترم ریاست قوه قضاییه راجع به حبس زدایی و خصوصا ماده 113 برنامه ششم پنج ساله کشور (( پیوستی لایحه )) و اینکه زندان هدف نهایی مقنن نبوده و در نهایت اینکه متاسفانه این واقعیت که زندان باعث تبدیل اشخاصی که به صورت اتفاقی مرتکب بزه می گردند به مجرمان حرفه ای می گردد ،برهیچ کس پوشیده نیست .
در پایان ، نظر به اين که موکلین در تمامي مراحل رسيدگي هر نوع اتهام به تخریب و توهین را انکار نموده و از طرفی شکات که خوشاوندان نزدیک و اقوام بوده اند که به سبب اختلافات خانوادگی دچار درگیری شده اند و شکات نیز در مورد چگونگي رفتار موکلین در ارتکاب بزه و سعی در انتساب و شراکت آن به موکلین ، مطالب مختلفي را عنوان نموده و استناد به علم قاضي در صدور حکم، مشروط به متعارف بودن حصول آن از قرائن و امارات مورد استناد ميباشد و مستند دادگاه در احراز بزهکاري متهم و اظهارات و اقرار شکات پرونده علیه موکلین ، محدود گرديده که براي حصول علم متعارف به اتهامات تخریب و توهین مندرج در این پرونده ، توسط موکل کافي به نظر نميرسد، از اين رو با توجه به مراتب مذکور و با استناد به قاعده درء (( الحدود تدرء بالشهبات )) ، تقاضای نقض دادنامه و با عنایت به مراتب مشروحه و نظر به اینکه موکلین هیچ گونه سابقه کیفری و نیز سونیتی نداشته است ، برائت موکلین را از حیث اتهامات ادعایی مندرج در پرونده موصوف را استدعا دارد./
با احترامات فائقه
# | شرح | نام فایل |
---|