مسیر ماندگاری (بخش دوم)
داتیکان_فرود نودهی: 11 شهریور امسال، سومین سالگرد استاد فقید دانشگاه تهران، دکتر امیرناصر کاتوزیان است. در مورد کاتوزیان سخنهای زیادی گفته شده و بعضاوی را با القابی همچون «پدر علم حقوق» خطاب قرار میدهند. طبیعتا دکتر کاتوزیان نیز چه از نظر علمی و چه از منظر اخلاقی بدون ایراد نبوده و شاید برخی انتخاب عنوانی مانند «پدر علم حقوق» را برای وی نپسندند. ولی هیچکس نمیتواند تأثیرگذاری و نقش بیبدیل وی در توسعه علمی و ادبیات حقوق ایران را منکر کند. از این رو و برای ارج نهادن به چند دهه تلاش بیوقفه کاتوزیان در علم حقوق ایران، اقدام به گفتگو با تنی چند از شاگردان نخستین ایشان نمودیم.
کامبیز نوروزی
شما در چه سالی وارد دانشگاه تهران شدید؟
سال 1357.
دکتر کاتوزیان در فرآیند تدوین پیشنویس اولیه قانونی اساسی حضور داشت و بدون تردید، این سیاسیترین بخش زندگی مرحوم کاتوزیان محسوب میشود. آیا پیشنویسی که وی در تدوین آن نقش داشتند، به چه میزان با قانون اساسی که سرانجام به تصویب رسید تفاوت داشت؟آیا میتوان اندیشه و تفکر دکتر کاتوزیان را در قانونی که به تصویب رسید مشاهده کرد؟
قانونی که سرانجام به تصویب رسید، تفاوت زیادی با پیش نویس اولیه داشت. اگر از جزئیات بخواهیم بگذریم، مهمترین تفاوت پیشنویس قانون اساسی که توسط مرحوم دکترحسن حبیبی وبا همکاری دکتر کاتوزیان تدوین شد با متن نهایی که از مجلس خبرگان نخست خارج شد، مبحث ولایت فقیه بود. این تأسیس در پیش نویس منظور نشده بود، بلکه بعدا در جریان مذاکرات اضافه شد.
دوران دانشجویی شما همزمان بود با تدوین این پیش نویس، شما به خاطر دارید که دکتر کاتوزیان در سرکلاس درس درمورد مراحل تدوین پیشنویس اولیه صحبتی کرده باشند؟
در واقع، سالهای 57 تا 59 دانشگاه پر از صحبتهای سیاسی بود. ولی بحث به آن معنا هیچگاه شکل نگرفت هرچند اشاراتی به آن میشد. ضمن اینکه به طور کلی فضای دانشکده حقوق در آن چند ماه پیش از انقلاب تا زمان انقلاب فرهنگی، فضایی سرشار از سیاست و مباحث سیاسی بود و بخش عظیمی از زندگی دانشجویی حول محور سیاست میگشت.ناگفته نماند در سال 57 یک ترم منحلی داشتیم.آن سالهادوران بسیار پر التهابی را طی کردیم.
دکتر کاتوزیان شخصیتا چقدر سیاسی بود؟
نمیتوانم بگویم دکتر کاتوزیان یک شخصیت سیاسی داشت. یعنی کاراکتر سیاسی نبود و یک فعال سیاسی محسوب نمیشد ولی چیزی داشت که در جامعه حقوقی ایران از دیرباز تا به امروز بسیار نادر است و حکم کیمیا را دارد و آن مسئولیت اجتماعی است.
اگرچه نمیتوان دکتر کاتوزیان را یک فعال سیاسی محسوب کرد ولی وی به شدت دارای مسئولیت اجتماعی بود. اکتیویست سیاسی بدین معناست که فرد به دنبال قدرت باشد یا در احزاب فعالیت کند، از این منظر دکتر کاتوزیان چنین شخصیتی نداشت.اما به حسب احساس مسئولیت اجتماعی ، به عنوان یک حقوقدان و به عنوان کسی که درکی قابل اعتنا از مسائل جامعه خود داشت ، مستقیما بانوشتن گفتن و برخی فعالیتهای دیگر ادای مسئولیت می کرد. متاسفانه در رشته و مشاغل حقوقی، یک تعریف غلطی از مفهوم سیاست شکل گرفته و بین امر سیاسی و مسئولیت اجتماعی تمایز قائل نمی شوند. بسیاری بر این باورند که حقوقدان باید غیرسیاسی باشد، مشکل نیز از اینجا ناشی میشود که بسیاری سیاست را با مفهوم مسئولیت اجتماعی برابر میگیرند.
به طور مثال در در اوایل دهه 80 و درپی احضار تعدادی از نمایندگان به مراجع قضایی مساله مصونیت پارلمانی نمایندگان مطرح شد که یک بحث حقوقی است. در همان زمان کمتر حقوقدانی به این موضوع وارد شد از ان دامن بر کشیدند. با این حال اگرچه به ظاهر این بحث کارکردی سیاسی دارد ولی در واقع یک بحث حقوقی است. خیلی از موضوعات اینگونه است. در واقع اینکه کارکرد یک موضوعی سیاسی است یک بحثی است و اینکه خود موضوع حقوقی است یک بحث دیگر.در مجلس ششم از زمانی که سعید مرتضوی شروع به احضار نمایندگان نمود، بحث مصونیت پارلمانی نمایندگان مطرح شد. در مجلس بحث از این شد که از حقوقدانها اظهار نظر گرفته شود. با این حال با سختی بسیار بسیار زیاد از ده دوازده نفر بیشتر نتوانستیم نظر بگیریم، سایر افراد که اغلب افراد به نامی بودند اظهار نظر نکردند چون تصور میکردند که این یک مسأله سیاسی است.
به نظر من چنین اظهار نظری سیاسی نیست بلکه به مسأله مسئولیت اجتماعی باز میگردد. دکتر کاتوزیان هم اساسا یک اکتیویست سیاسی نبود ولی مسئولیت اجتماعی داشت و به عنوان یک حقوقدان خودش را در مقابل مسائلی که در جامعه و در کشور رخ میداد، مسئول میدانست و نسبت به آنها واکنش نشان میداد. این روحیه در پیش از انقلاب هم در دکتر کاتوزیان بود، وی زمانی در نشریه «جنبش» که متعلق به علیاکبر حاج سیدجوادی بود، به صورت مرتب یادداشت میداد.این مسئولیت تا سالهای پایانی عمردکتر کاتوزیان ادا شد و وجه ممیزه برجسته دکتر کاتوزیان ، که او را در جامعه حقوقی ایران در جایگاهی رفیع قرار می دهد، در این بخش از شخصیتش نهفته بود.
آنچه مشخص است، دکتر کاتوزیان هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب مدتی به اجبار خانه نشین بود. با توجه به اینکه هم پدرشان قاضی بود و هم خودشان مدتی قضاوت میکرد و بسترها برای ورود وی به حوزه سیاست فراهم بود، چرا دکتر کاتوزیان به سیاست ورود نکرد؟
اصولا شخصیت دکتر کاتوزیان به عنون یک شخصیت حقوقی شکل گرفته بود. وی عمری قضاوت کرده بود و در پی قدرت نبود. ما الان قضاتی داریم که بعد از بازنشستگی به سیاست وارد میشوند یا شاید اصلاً با روحیه ای سیاسی قضاوت می کنند. آنچه مشخص است کاتوزیان هیچگاه اهل مبارزه برای کسب قدرت نبود و به همین دلیل وارد عرصه سیاست نشد. علاوه بر این روحیات وی نیز برپایهء یک تربیت حقوقی به عنوان انسانی که درچارچوب ادراکات حقوقی در جستجوی عدالت بود ، با امر سیاسی سازگار نبود. با این حال اینکه وی اکتیویست سیاسی نشد به معنای این نبود که نسبت به جامعه بیتفاوت بود. نکته مهم اینجاست که وی به شدت دارای مسئولیت اجتماعی بود و هزینه آن را نیز پرداخت کرد. در واقع باید گفت که کاتوزیان زندگی معلمی را ترجیح داد و دانش خود را به اهرمی برای گرفتن پروژههای پول ساز دولتی نکرد.
نکته قابل تأمل در خصوص دغدغه اجتماعی دکتر کاتوزیان این است که وی تا پایان عمر این خصوصیت را داشت. به طور مثال در نیمه دوم دهه 70 و نیمه اول دهه 80 مباحث حقوقی در مورد حقوق مطبوعات در ایران اوج گرفت. من چون از حدود اواسط دهه 60 به طور متمرکز در خصوص حقوق مطبوعات مطالعات داشتم، این حوزه را به دقت رصد می کنم. دکتر کاتوزیان در حالی که این دوران که به اوج شهرت و اعتبارحقوقی است ، با این حال خود را درگیر مسائل اجتماعی میکرد و به مطبوعات یادداشت و مطلب میداد. این دقیا چیزی است که متاسفانه امروز خیلی کم مشاهده میکنیم. این خصوصیت را امروز خیلی کم مشاهده می کنیم که کسانی مثل ایشان یا دکتر سید محمدهاشمی یا چند حقوقدان معدود دیگر وارد چنینی عرصه های شوند .باید درک کرد که مسئولیت اجتماعی یعنی حضور در عرصه عمومی . به باور من، اساسا حقوقدانی که در عرصه عمومی با جامعه ارتباط برقررا نکند و نسبت به مسائل اجتماعی در عرصه عمومی واکنش نداشته باشد ، هم در فهم حقوق مشکل خواهد داشت و هم در توسعه حقوق، در حالیکه دکتر کاتوزیان اینگونه نبود.
چرا امروزه حقودانان و اساتید مطرح کشور، به سختی وارد عرصه عمومی میشوند؟ به طور مثال چرا یک خبرنگار برای گرفتن یک مصاحبه و گفتگو در مورد یک مسأله حقوقی که ممکن است در یک زمان مشخصی به عنوان دغدغه مردم مطرح باشد، ورود نمیکنند؟
من امیدوارم عرایض بنده مورد تکدر خاطر نشود. حضور در عرصه عمومی مستلزم پذیرش بعضی تبعات است. رشته حقوق رشته مهم و فراگیری است که با خیلی مفاهیم بنیادین مانند نظم و عدالت مستقیماً مرتبط است . کافی است نگاهی به اسنادی بیاندازید که در انها چیزی به نام حقوق شهروندی ردیف شده است . می بینید تمام عرصه های زندگی ما را در بر می گیرد.در کنار متخصصان رشته های مختلف ، یک حقوقدان نمی تواند نسبت به این قبیل امور بی تفاوت باشد ، زیر ابخشی از زندگی جامعه ای است که او در ان زندگی میک ند و در حیطه تخصص او قرار می گیرد.هرکس باید به قدر توان و در حدود علائق خود در عرصه عمومی نسبت بهاین مسائل واکنش داشته داشته باشد . ام واقعیت این است که نمیتوان وارد آب شد و خیس نشد، ممکن است گاهی تا قوزک پا خیس شوید و برخی اوقات نیز آب از سر بگذرد. از این رو ورود به عرصه عمومی تبعات خاص خود را دارد. یکی از دلایل عدم تمایل حقوقدانان برای ورود به عرصه عمومی این است که شاید برخی نمیخواهند تبعات آن کار گریبانشان را بگیرد. عامل دوم عدم درک امر اجتماعی در الگوی آموزش حقوق در ایران است. آموزش حقوق در ایران کاملا انتزاعی است. به طور مثال وقتی حقوق خانواده میخوانید فقط حقوق خانواده میخوانید و چیزی از نهاد خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی در رشته حقوق آموزش داده نمیشود. در خصوص سایر حوزهها نیز به همین صورت است. نقد مهمی که بر حقوق در ایران مطرح است این است که حقوق استوار بر موضوعات است و تا زمانی که موضوع را نتوان درک کرد، نمی توان ادراک حقوقی مناسبی از آن داشت .
آموزش حقوق در ایران به طور کلی در خصوص موضوع بحث نمیکند، در دانشکدههای حقوق به جز حدود 20 واحد عمومی، سایر دروس کاملا تخصصی حقوق است و نسبت به هیچیک از موضوعات مهم دیگر مانند جامعه شناسی، روانشناسی ، اقتصاد ، سیاست ، تجارت و موضوعات دیگر توجه زیادی نمی شود. در اینجاست که ذهن حقوقی طوری تربیت میشود که امکان درک موضوع را به درستی ندارد. یکی از آثار زیانباری که این روش به بار میآورد این است که تربیت حقوقی به امور عینی و اجتماعی بیاعتنا میشود.
اکثر هم کلاسیها و هم دورههای شما که در سر کلاس درس دکتر کاتوزیان حضور داشتند، عموما در مسائل اجتماعی بسیار فعال و درگیر هستند. سوال اینجاست که دکتر کاتوزیان چقدر در دغدغهمند کردن شما نسبت به مسائل اجتماعی تأثیرگذار بود؟
من که خودم به مرتبهای نرسیدهام. ولی اگر می بینید عده ای ای از هم دوره ایهای ما یا قبل یا بعد آن از دانش آموخته های دانشکده های حقوق پا به عرصه مسئولیت پذیری اجتماعی می گذارند ، این حضور اجتماعی آنها محصول دانشکدههای حقوق نیستند. درواقع مسئولیت پذیری این افراد ناشی از سیستم آموزشی دانشکده های حقوق نیست . به طور مثال اگر کسانی مانند آقای بهمن کشاورز، آقای نعمت احمدی، آقای امیر حسین آبادی و آقای صالح نکیبخت و آقای شریف و خانم فریده غیرت و بعضی دیگر به عرصه اجتماعی وارد می شوند و در عرصه عمومی با دانش حقوقی خود قلمی و قدمی سعی می کنند در فرآیندهای جامعه خود اثر بگذارند ، احساس مسئولیت اجتماعی آنها الزاماً محصول سیستم آموزشی دانشکده های حقوق نیستند. ممکن است تلمذ علمی و اخلاقی نزد بعضی اساتید ، در بعضی افراد مؤثر بوده باشد ولی ولی سیستم دانشکده تأثیری نداشته است.ناگفته نماند که می توان این نقد را از جنبه های دیگر به دانشکده های دیگر هم وارد دانست.
بسیاری معتقدند وکالت چون با مردم سر و کار دارد یک شغل اجتماعی است. دکتر کاتوزیان هم دغدغه اجتماعی داشت ولی چرا ایشان در این حرفه زیاد ورود نکرد؟
برداشت من این است که هر شغلی یک خصوصیاتی دارد. شغل معلمی، قضاوت و وکالت ویژگیهای متفاوتی دارند . تصور من این است که دکتر کاتوزیان به عنوان کسی که عمری را قضاوت کرد و بعد به معلمی وارد شد، روحیات و خلقیاتش بیشتر با قضاوت و معلمی سازگار بود.
دکتر کاتوزیان بدون شک در حوزه حقوق مدنی بینظیر است و میراثدار به حق دکتر امامی محسوب میشود. ولی بسیاری این انتقاد را دارند که چرا دکتر کاتوزیان وارد فلسفه حقوق شد. نظر شما در این خصوص چیست؟
سوال بسیار بنیادی است. کسانی که معتقدند چرا دکتر کاتوزیان وارد فلسفه حقوق شد، تلقی محدودی از حقوق دارند که ان را در مواد قانون مختصر و محدود می کنند.
قانون بخشی از حقوق است و یکی از منابع حقوق محسوب میشود، در حالیکه متاسفانه امروزه در ذهن برخی افراد حقوق یعنی قانون. کسانی که اینگونه فکر میکنند همان اندیشه را دارند که در دانشکده حقوق ساخته و پرورش یافته است. به نظر من تألیف کتاب سه جلدی فلسفه علم حقوق از برجستگیهای دکتر کاتوزیان است که تلاش کرد حقوق را از معرفت قانون محض گسترش دهد و به سراغ فلسفه حقوق برود. من البته با شما هم عقیده هستم که 3 جلد فلسفه حقوق ایشان شاید خیلی ممتاز نباشد ولی اهمیتش اینجاست که جزء معدود منابعی است در زبان فارسی که در حوزه فلسفه حقوق نگارش یافته است. در حقوق مدنی هم ، که بزرگترین شعبه حقوق است اگر توجه کنید ، جای تأسف فراوان دارد و نشانه فقر علمی شدید معرفت حقوق در ایران است که اگر مجموعه کتابهای حقوق مدنی دکتر کاتوزیان و مجموعه مرحوم حسن امامی را اگر از میراث ادبی حقوق در ایران حذف کنیم دیگر چیزی نمیماند جز چند کتاب دکتر صفایی و منصورالسلطنه عدل و معدودی دیگر .
به نظر من رفتن سراغ فلسفه حقوق ناشی از گستردگی و عمق نگاه کاتوزیان است که حقوق را فقط در قانون و منقولات حقوقی مختصر نمی داند. من معتقدم این کتاب قابل نقد است ولی این خیلی مهم نیست زیرا تنها کتاب در حوزه فلسفه حقوق است که این برای جامعه حقوقی فاجعه است.این کتاب به کسانی که می خواهند به دانش حقوق برسند ، نه فقط اطلاعات قانونی می گوید که معرفت حقوق خیلی وسیعتر و عمیق تر از قانون و آراست . در واقع از این منظر باید به دکتر کاتوزیان توجه کرد که با شجاعت این کتب را نگارش کرده و هیچ ترسی از انتقادهای دیگران نداشته و این ناشی از دغدغهمند بودن ایشان است.
بحث عدالت حقوق و عدالت قضایی جزء مباحث بسیار برجسته در تفکر کاتوزیان است و دغدغه زیادی هم داشتند. علت این مسأله را در چه میبینید؟
دکتر کاتوزیان وقتی درس میداد حقوق درس میداد. در تفکر حقوقی کاتوزیان جایگاه عدالت برجسته بود و به نظریات مدرن هم نزدیک شد که اگر قانونی عادلانه نباشد از قانونیت ساقط میشود. به نظر من این نوع تلقی از حقوق، از کتاب و قانون به دست نمیآید، بلکه این محصول تجربه اجتماعی است. انسان باید در عرصه عمومی مشارکت داشته باشد تا مفهوم ظلم و عدالت را بشناسد.
دکتر کاتوزیان معتقدند آن 11 سالی که به خاطر انقلاب فرهنگی خانه نشین شدند، توفیق اجباری بود زیرا بسیاری از تألیفات دکتر کاتوزیان در آن 11 سال صورت گرفت. آن یازده سال قطعا برای ما ارزشمند است چون بخش اعظم میراث دکتر کاتوزیان در آن 11 سال شکل گرفت. در آن سالها شما با ایشان در ارتباط بودید؟
بله من چند نوبت در منزل خدمت ایشان رسیدم برای کارهای مختلف.
حس و حال خودشان در آن دوران چگونه بود؟
طبیعتا کسی که روح معلمی دارد، وقتی نتواند در سر کلاس درس حضور یابد و با دانشجوها چهره به چره شود خشنود نخواهد بود. برای معلم نفس به نفس شدن با دانشجو حیاتی است. یک معلم حتی وقتی با دانشجوی ترم یک و دو هم صحبت میکند بعضی اوقات مطالبی را میآموزد. دکتر کاتوزیان هم معلم بود و از این مسأله خوشنود نبود و بسیاری از دانشجوهای وی در این 11 سال مدام به دیدار وی میرفتند و در ارتباط بودند.
آن یازده سال که دکتر کاتوزیان خانه نشین بودبرای دانشکده حقوق بسیار رنج آور بود. ذهنهای بیماری وجود داشت که به دنبال منحل کردن دانشکده حقوق بودند. بعد از انقلاب فرهنگی بسیاری از اساتید برجسته دانکشده حقوق تصفیه شدند، کسانی که نامه انتقاد آمیز به قانون مجازات اسلامی در بخش قصاص را امضا کردند تصفیه شدند و فضای بسیار سخت و نفس گیری وجود داشت، تنفس واقعا سخت بود. فشار سیاسی در این دوران بسیار سنگین بود.اساتید درجه اول دانشکده از تدریس محروم شده بود و جای بعضی از اینها را کسانی گرفته بودند که جایگاهشان این نبود .
آیا دکتر هرگز برای خانه نشینی اجباری گلهای کرده بود؟
بله. یکبار برای مصاحبه برای نشریهای رفته بودم خدمت ایشان و آنجا گله کرد، چون معلم بود و آزادگی داشت.
زمانی که دانشجوی دکتر کاتوزیان بودید، دکتر کاتوزیان تألیفات زیادی نداشت. اساتید قدیمیتر از ایشان در دانشکده تدریس میکردند. جایگاه کاتوزیان در آن دوران در دانشکده حقوق و نزد اساتید و دانشجوها چگونه بود؟
اگرچه اساتید بسیار برجستهای در دانشکده حقوق داشتیم ولی دکتر کاتوزیان همیشه معروفترین و محبوبترین استاد دانشکده حقوق بود. اساتید بسیار بزرگی در دانشکده بودند که هم باسواد بودند و هم انسانهای بسیار درست و باشخصیتی بودند و هستند. ولی در کل دکتر کاتوزیان در دانشکده حقوق شاخص تر و محبوبتر بود.
از نظر شما تعبیر پدر علم حقوق برای دکتر کاتوزیان، لقب مناسبی است؟
بعد از اینکه دکتر کاتوزیان مرحوم شدند، تعبیر پدر علم حقوق را برای ایشان جعل کردند. بنده در همان زمان یادداشتی نوشتم و گفتم این تعبیر موجب تکریم ایشان نیست بلکه موجب کوچک شمردن وی خواهد شد.
اولا اینکه دکتر کاتوزیان پدر علم حقوق ایران نیست.پیش از ایشان دانشکده حقوق و قبلترش مدرسه حقوق بود و رشته های مختلف حقوق تدریس می شد و کتابهای حقوقی نوشته شده بود . مجموعه 6 جلدی حقوق مدنی مرحوم امامی یکی از انهاست . علاوه بر این علم حقوق بسیار وسیع است. دکتر کاتوزیان استاد حقوق مدنی بود و بزرگی ایشان هم فقط به خاطر علمشان نیست.دانشکده حقوق ، اساتید بزرگ کم نداشت که هریک علاوه بر دانش حقوقی فضیلتهای انسانی و اخلاقی زیادی هم داشته اند و شخص خود بنده مرهون خیلی از آنهابوده ام.مرحوم دکتر گرجی ، مرحوم دکتر دادبان ،مرحوم دکتر ابوالحمد ، مرحوم دکتر قاضی شریعت پناهی ، آقایان دکتر آشوری ، دکتر آزمایش ، دکتر الماسی ، دکتر عراقی ، دکترصفایی ، دکتر ممتاز ، و... . اساتیدی که هم از حیث معرفت حقوقی برجسته بوده اند و هم از حیث فضیلتهای انسانی در مراتب بالایی قرار داشته اند .این عده دوره طلایی دانشکده حقوق دانشگاه تهران را ساختند. در دانشگاههای دیگر هم چنین اساتیدی بوده اند . مانند دکتر سید محمد هاشمی در دانشگاه شهید بهشتی. این صفت "پدرعلم حقوق" که برای کتر کاتوزیان به کار بردند تعبیر ناشیانه و خامدستانه ای است که هم از نظر تاریخ حقوق مدرن در ایران نادرست است و هم اینکه نه فقط بیانگر فضیلتی نیست ، بلکه فضیلتهای واقعی ایشان راهم می پوشاند.
به نظر من باید وجه ممیزه دکتر کاتوزیان چه بوده است که ایشان را در مرتبه ای متفاوت قرار داده و احترام همگانی را برانگیخته است ؟ که همانطور که قبلاً هم عرض کردم ، این وجه ممیزه ، علاوه بر روحیات معلمی و قناعت پیشگی و عدالتجویی و در مسئولیت اجتماعی ایشان باید جستجو شود . ایشان با پذیرش همه عواقبی که متحمل شد ، در برابر مسائل جامعه خود بی تفاوت نماند و مسئولانه در عرصه عمومی ، دانش خود را برای پیشبرد عدالت و سعادت مردم خود به کار گرفت . این یعنی فضیلت نه وصف مجعول پدر علم حقوق . آن چیزی که کاتوزیان را در رشتهء حقوق کاتوزیان کرد، وصف کمیابی به نام تعهد اجتماعی یک حقوقدان است .
بهمن کشاورز
شما ورودی چه سال دانشگاه تهران هستید؟
من ورودی سال 1343دانشگاه تهران هستم. در آن زمان آقای کاتوزیان به تازگی به عنوان استاد دانشگاه تهران مشغول به کار شدند و چندین بار در دانشکده با ایشان ملاقات داشتم ولی هیچگاه آقای کاتوزیان استاد من نبودند. در همان زمان از مرحوم شهابی که استاد اصول بنده بودند، مطلبی در تعریف و تمجید آقای کاتوزیان شنیدم.
مرحوم شهابی می فرمودند باید ورقه آقای کاتوزیان را به حوزه های علمیه فرستاد تا بدانند که دانشجوی من در رشته اصول، توانایی و استعدادی دارد که شاید بسیاری از طلبهها به اندازه وی در خصوص اصول اطلاعات نداشته باشند. زمانی که در دانشگاه بودیم ایشان از تحصیل فارغ شده بودند و اگر اشتباه نکنم به عنوان دستیار مرحوم دکتر سید حسن امامی در دانشکده حقوق مشغول به کار بودند. در آن زمان آقای دکتر پرویز صانعی، مرحوم دکتر هدایتی، مرحوم دکتر سید حسن امامی، مرحوم دکتر حسن شهیدی (که البته همه شهیدیها با هم نسبت دارند) و مرحوم دکتر ابراهیم پاد از اساتید دانشکده حقوق بودند.
آیا در آن زمان هم دکتر کاتوزیان شهرت امروزه را داشت یا اینکه به عنوان یک استاد جدید و نه چندان مطرح شناخته میشد؟
بدیهی است که هیچکسی در مقاطع ابتدایی کار و تدریس به مانند دوران انتهایی نیست. از این رو جایگاه دکتر کاتوزیان نیز در آن زمان به مانند الان نبود. با این حال آقای دکتر کاتوزیان در آن زمان هم فرد برجستهای بودند و بدیهی است که در طی زمان تکامل پیدا کردند. شرایط ایشان و به خصوص با آن «فراغت ناگزیری» که برای ایشان فراهم شد این امکان به استاد کاتوزیان داده شد که همه دانستههای حقوقی را در قالب کتب مختلف به چاپ برسانند. در واقع دکتر کاتوزیان توانستند ادبیات حقوقی را تغییر بدهند و یک ادبیات جدید را در حوزه حقوق ابداع کردند.
جناب کشاورز از ادبیات حقوق سخن گفتید، مسئلهای هست که خیلیها معتقدند که در ایران این ادبیات غنی نیست، به نظر شما ادبیات استاد کاتوزیان چگونه بود؟ سطح استادان زمان ایشان چطور؟
البته این سخن را من هم قبول دارم که ادبیات حقوقی ما ادبیات غنی یی نیست، درمیان همان چیزهایی که داریم هرکسی هم سبک خودش را دارد جناب کاتوزیان از به هم پیوستن حقوق غرب و فقه اسلام به شکل زیبایی استفاده کردند و دیگران هم اینکار را کرده بودند. البته من همیشه گفته ام کتاب حقوق مدنی استاد سید حسن امامی کتابی است که هیچ اهل حقوقی نباید خودش را از خواندنش بی نیاز بداند و مکرر خواندنش حتی در زمان حاضر با وجود کتب دیگری که وجود دارد مفید است.
اما استاد کاتوزیان سبک، نحوهی استدلال و ادبیات خاص خودشان را داشتند و در این زمینه تا حد ممکن فارسی نویسی و دوری از به کار بردن بیجهت کلمات عربی در کتب ایشان کاملا نمود دارد. همچنین آن قسمتهایی که به عنوان قرائت و تمرین در پایان هر فصل در کتابهای ایشان مشاهده میشود نیز کار نو و جدیدی محسوب میشد، مخصوصا برای کسانی که از حیطه نظر میخواهند وارد عرصه عمل شوند.
در بعضی از مسائل هم نظرات خاصی داشتند. به طور مثال کتاب 5جلدی راجع به قراردادها کتاب بسیار خوب و کاربردی است. متأسفانه دکتر کاتوزیان را زود از دست دادیم، به خصوص اینکه امکان تدریس طولانی تر ایشان نیز وجود داشت.
اگر بخواهیم 5 نفر از استادان ماندگار حقوق را نام ببریم، دکتر کاتوزیان میتواند یکی از این افراد باشد؟
به طور قطع بله
به نظر شما، از نظر علمی آقای کاتوزیان از استاد خودشان برتر بود؟
اینگونه مقایسه ها به نظر من مقایسه درستی نیست. دکتر سید حسن امامی در زمانی کتاب حقوق مدنی را نوشتند، که امکانات موجود در زمان حاضر و در زمان مولفات جناب کاتوزیان موجود نبود. در کتاب استاد امامی به این صورت آمده: «حقوقی یین چنان میگویند یا علمای شیعه اینگونه میگویند.»
این جملات به این علت بوده که ایشان گویا در زمانی که در تبعید بودند این کتاب را نوشتند، درحالیکه هیچ منبعی در اختیار نداشتند و فقط با کمک گرفتن از حافظه ، توانستند 6 جلد کتاب را بنویسند که کار بسیار دشواری است.
به باور من همه این عزیزان در حیطه خودشان موفق و اثر گذار بودند و بسیار اگرها در این موضوع وجود دارد...
یادم هست یک زمانی، به منزل ایشان رفتم و در کتابخانه طبقه بالای منزلشان با ایشان ملاقات کردم. استاد کاتوزیان به شوخی گفت: این (منظور نوشتن بود) کار مهمی است که در اینجا انجام میدهم . مثلاً می گویم شیخ انصاری درست نگفته است. و با خنده بیشتری گفت: آنها هم الان حضور ندارند که جواب من را بدهند ! این گونه فراغت های ناگزیر، باعث شده خیلیها آثار خوبی ایجاد کنند و دکتر کاتوزیان هم در زمره این افراد قرار میگیرد.
چقدر با عنوانی که برای دکتر کاتوزیان تحت عنوان «پدر علم حقوق» انتخاب کردهاند، موافقید؟
شاید از نظر تاثیر گذاری بر دانشجویان و مولفان این لقب عنوان بدی نباشد چون استاد کاتوزیان از منظر تألیف کتب حقوقی در ایران تاثیر زیادی گذاشته است و کمتر کسی وجود دارد که انقدر مؤثر باشد، از این رو به نظر من چنین نامگذاری کار درستی است.
شما با تدریس آشنا هستید. مهمترین ویژگی استاد رشته حقوق چه چیزی میتواند باشد؟ مهمترین ویژگی تدریس دکتر کاتوزیان از نظر شما چیست؟
به نظر من مهمترین کاری که مدرس حقوق باید انجام دهد، این است که باید دانشجویان را به چالش ذهنی وادار کند و کاری کند تا دانشجویان به مسائل حقوقی به شکل پویا نگاه کنند. بدترین روش برای تدریس حقوق گفتن جزوه است که متاسفانه من میشنوم که این مسأله متداول شده و اصلا قابل قبول نیست.
در کشورهای دیگر، تدریس حقوق در دانشکده ها با بررسی پرونده آغاز میشود در حالیکه در کشور ما اینگونه نیست. شرط عمدهی تدریس صحیح حقوق این است. در مورد استاد کاتوزیان من توفیق پیدا نکردم در کلاسهای ایشان حضور داشته باشم ولی سخنرانیهای دکتر را زیاد شنیدهام و کتابهای او را نیز مرتب خواندهام. من یک دوست عزیزی داشتم به اسم مسعود اسلامی که دانشجوی کارشناسی ارشد استاد کاتوزیان بود و دانشجوی برجستهای هم محسوب میشد. آقای اسلامی در بانک صنعت و معدن هم کار میکرد و به دنبال این بود که از بانک جدا شده و پروانه وکالت بگیرد. وی آنچنان نیروی کارآمدی بود که به او اجازه رفتن از بانک را ندادند و مجبور شد در بانک بماند و کار کند و بعداز مدتها توانست به ایتالیا و سپس به کانادا برود و یک دوره تخصصی حقوق تجارت هم در انگلیس گذراند. آقای اسلامی با مرحوم دکتر کاتوزیان پایان نامهای در باب «ایجاب» را بدون اینکه متعرض «قبول» شود گذراند. شما مجسم کنید اگر کسی بخواهد در این مورد پایاننامه بنویسد چه خلجانی در ذهن ایجاد خواهد شد و این موضوع پایان نامه از سوی دکتر کاتوزیان مطرح شد و این خاطره همواره در ذهنم ماندگار شد.
شروع آشنایی شما با مرحوم کاتوزیان با توجه به این که دانشجوی وی نبودید، چگونه بود؟
من اولین بار اسم آقای کاتوزیان را در کلاس مرحوم محمود شهابی شنیدم که مربوط به همان امتحان اصول بود که قبلاً گفتم. نظرم جلب شد که ببینیم آقای کاتوزیان کیست و بعد از پرس و جو نخستین بار در حال ورود به دانشکده مرحوم کاتوزیان را دیدم که جوانی باریک اندام و خوش سیما به نظرم آمد. با این حال رابطه نزدیکی با مرحوم نداشتم تا اینکه بعد از انقلاب فرهنگی و اخراج مرحوم از دانشگاه ارتباط بنده با وی بیشتر شد. افراد زیادی سعی کردند مشکل اخراج ایشان را حل کنند. برای مثال آقای سید محمدخامنه ای که برادر ارشد مقام معظم رهبری و حقوقدان و فقیه است به من گفتند پرونده شکایت آقای کاتوزیان را پیگیری کنید (گمان می کنم دعوا را جناب دکتر آزمایش در دیوان عدالت اداری مطرح کرده بودند) . به رئیس وقت دیوان عدالت مراجعه کردم . ایشان از باب تعارف گفتند پرونده را خدمت حاج آقا (آقای سید محمد خامنه ای) ببرید . ایشان هر چه رأی بدهند من امضاء می کنم . موضوع را به آقای خامنه ای گفتم، گفتند ایشان نمی خواهند موضوع را حل کنند . من که قاضی نیستم تا رأی بدهم.
به هرحال بعد از آن ماجرا قاضی دیگری همت کرد و شرایط برای بازگشت مرحوم کاتوزیان به دانشگاه فراهم شد. بعدها زمانی که افتخار تصدی کانون مرکز را پیدا کردم و همینطور در اتحادیه، هروقت از مرحوم درخواست میکردم که برای سخنرانی تشریف بیاورند همیشه قبول میکردند. در این دوران همیشه به مرحوم کاتوزیان میگفتم که اگر افتخار رانندگی را به من بدهید، من شما را از منزل به محل سخنرانی میآورم و بعد از پایان سخنرانی شما را باز میگردانم. در هر صورت در این دوران مرتب مرحوم کاتوزیان را ملاقات میکردم و در ارتباط بودیم.
از آقای کاتوزیان خاطرهی خاصی در ذهن دارید؟
داستان آقای اسلامی و همان ماجرای کتابخانه همیشه در ذهن من بوده است. جدای از این، نکتهای که به خاطر دارم مربوط به جامعه وکالت و رقابتهایی است که در این حوزه وجود دارد. هر زمانی که در خصوص جامعه وکالت و رقابتهای موجود در جامعه وکالت به آقای کاتوزیان حرفی زده میشد که مثلاً ایشان نسبت به گروهی یا کسانی نظر منفی بدهند هرگز این توفیق نصیب کسی نمیشد. استاد کاتوزیان همواره بر اتحاد وکلا و کانون وکلا اصرار داشتند و علاقهای به رقابتهای ناسالم در حوزه وکالت نشان نمی دادند.
اگر در پایان سخنی دارید بفرمایید
من مجددا به خانواده ایشان تسلیت میگویم. به خاطر دارم که همسر مرحوم همواره در تمامی مسائل پشتیبان استاد بودند و قطعا بخشی از موفقیتهای استاد به خاطر حمایتهای بی دریغ همسر ایشان بوده است که البته این مسأله در مورد همه افراد موفق صادق است.