خاطرات دفترخانه (قسمت دهم) - مهریه دست و پای شوهر
پرویز رضائی
قبلا هم به دفترخانه آمده بودند اما نتیجهای نداشت. همسرش میگفت در صورتی حاضر به ادامه زندگی با اوست که مرد هیچ رابطهای با خانواده خود نداشته باشد !
جوان کارگر بیمارستان بود و خانم در شهرداری کار میکرد با اینکه سن آقا دو سال از همسر او کمتر بود اما این تفاوت خیلی بیشتر به نظر میرسید . امروز آقا تنها بود.
گفت : بالاخره توافق کردیم. میخواهم به خانم وکالت طلاق بدهم .
می خواستم بپرسم طلاق در قبال تمام مهریه ...؟ یادم آمد تمام آن یک شاخه گل رز بیشتر نیست !
جوان گفت: "میخواهم مهریه خانمم را زیاد کنم." به نظرم این بار فاز احساساتش خیلی بیشتر شده بود البته شاید در همین حد از قضیه طبیعی باشد اما وقتی گفت میخواهد هر دو دست و پاهایش را هم مهر خانم کند موضوع شکل دیگری به خود گرفت اول حرفش را جدی نگرفتم اما وقتی با حالت چهره ملتمسانه و اصرار زیاد او مواجه شدم فهمیدم این درخواست را بالبداهه مطرح نکرده !
برایش توضیح دادم که قید چنان مطلبی به عنوان مهریه به دلایل زیر درست نیست :
اولا : افزایش مهریه بنا بر نظر فقهای شورای نگهبان خلاف شرع است.
ثانیا : اینکه موضوع مهریه یعنی دست و پا با توجه به عدم مالیت و غیر عقلایی بودن تعیین آن باطل است.
ثالثا : صرفنظر از اشکال حقوقی قضیه این اقدام شما چه بسا از دید ناظرین ناشی از عشق او عملی رمانتیک یک جوان عاشق نسبت به معشوق خود تلقی شود اما با این کار یقینا من به عنوان سردفتر متهم به بیعقلی و سفاهت خواهم شد.
وکالتنامه تنظیم و امضاء شد اما موقع رفتن نمی دانم به چه دلیل شاید بخاطر کنجکاوی صدایش کردم و پرسیدم مهریه دست و پا پیشنهاد تو بود یا خانم ؟
سرش را پایین انداخت و بعد از چند لحظه به چشمان من خیره شد و گفت: آقا این یکی را خانمم اصرار داشت!