• حقوق اشخاص
  • سلام وقت بخیر حقوق شهروندان رو میشه جزء احوال شخصیه تلقی کرد؟چرا؟ لطفا توضیح بدین ممنون از شما
1400/07/01

درخواست اولیه ثبت شد

1400/07/01

کاربر گرامی هزینه مشاوره شما صادر شد با مراجعه به لیست فاکتورها نسبت به پرداخت هزینه اقدام نمایید بلافاصله بعد از پرداخت پاسخ مشاوره شما ارسال میشود

1400/07/01

خیر . حقوق شهروندی را نمی تواناحوال شخصیه تلقی کرد . مصادیق‌ احوال‌ شخصیه‌ در قوانین‌ همه کشورها یکسان‌ نیست‌، ولی‌ اصولاً موضوعاتی‌ است‌ که‌ به‌ اعتبار شخصیت‌ فرد وضع‌ شده‌، و معمولاً شامل‌ مسائلی‌ چون‌ نکاح‌ ، طلاق‌ ، فسخ‌ نکاح‌ ، حضانت‌ ، قیمومت‌ ، ولایت‌ ، اهلیت‌ ، نفقه اقارب‌ ، نسب‌ و مانند آن‌ است‌. در برابر قوانین‌ مربوط به‌ احوال‌ شخصیه‌، قوانین‌ مربوط به‌ اموال‌ هستند که‌ به‌ اعتبار طبیعت‌ مال‌ وضع‌ شده‌اند و موضوع‌ آنها مال‌ است‌، مانند مالکیت‌ و تصرف‌ ؛ اگرچه‌ در احوال‌ شخصیه‌ نیز مال‌ ممکن‌ است‌ به‌ صورت‌ تبعی‌ موردنظر قرار گیرد. احوال‌ شخصی‌ و اهلیت‌ دو مفهوم‌ احوال‌ شخصی‌ و اهلیت‌ با هم‌ رابطه نزدیک‌ دارند، زیرا هر دو از عناصر شخصیت‌، و ناظر به‌ حقوق‌ و تکالیف‌ انسانند، اما ملازمه بین‌ این‌ دو مفهوم‌ را نباید دلیل‌ یگانگی‌ آنها شمرد. چه‌، اهلیت‌ لیاقت‌ شخص‌ است‌ برای‌ دارا بودن‌ یا اجرای‌ حق‌، حال‌ آنکه‌ در احوال‌ شخصی‌ توجهی‌ به‌ اهلیت‌ نمی‌شود. دیگر آنکه‌ احوال‌ شخصی‌ گاهی‌ در اهلیت‌ مؤثر است‌، ولی‌ اهلیت‌ هرگز در احوال‌ شخصی‌ تأثیر ندارد، مثلاً سن‌ که‌ از احوال‌ شخصی‌ است‌، در اهلیت‌ تأثیر می‌کند، ولی‌ جنون‌ که‌ از امور راجع‌ به‌ اهلیت‌ است‌، در احوال‌ شخصی‌ تأثیر ندارد. افزون‌ بر این‌ هر شخصی‌ ناچار دارای‌ احوال‌ شخصی‌ است‌، در حالی‌ که‌ شخص‌ ممکن‌ است‌ بخشی‌ از اهلیت‌ را از دست‌ داده‌ باشد. بنابراین‌، احوال‌ شخصیه‌ در معنی‌ اخص‌ شامل‌ اهلیت‌ نیست‌. بر طبق‌ اصول‌ کلی‌، مسائل‌ مربوط به‌ احوال‌ شخصیه‌ درمورد اتباع‌ بیگانه‌ ، مطابق‌ رسوم‌ و قوانین‌ آنان‌ حل‌وفصل‌ می‌شود؛ اما این‌ اصل‌ کلی‌ استثنائاتی‌ دارد: ۱. درمورد نظم‌ عمومی‌، یعنی‌ هرگاه‌ مقررات‌ مربوط به‌ احوال‌ شخصی‌ بیگانه‌ برخلاف‌ نظم‌ عمومی‌ کشور (محل‌ اقامت‌ بیگانه‌) باشد، شخص‌ بیگانه‌ حق‌ استفاده‌ از قوانین‌ ملی‌ خود را ندارد. بنابراین‌ اگر اجرای‌ قوانین‌ خارجی‌ برای‌ نظام‌ حقوقی‌ کشور متبوع‌ِ غیرقابل‌ تحمل‌ باشد، قاضی‌ به‌ استناد نظم‌ عمومی‌، از اجرای‌ آن‌ قانون‌ خودداری‌ خواهد کرد، مانند نکاح‌ بین‌ محارم‌ که‌ چنانچه‌ قانون‌ یک‌ کشور خارجی‌ آن‌ را جایز بداند و یکی‌ از اتباع‌ آن‌ کشور بخواهد یکی‌ از محارم‌ خود را که‌ مطابق‌ قانون‌ ایران‌ نکاح‌ بین‌ آنان‌ ممنوع‌ است‌، به‌ حباله نکاح‌ خود درآورد، حکم‌ به‌ بطلان‌ نکاح‌ داده‌ خواهد شد، اگر چه‌ این‌ نکاح‌ در قانون‌ دولت‌ متبوع‌ِ زوجین‌ صحیح‌ باشد. ۲. درموردی‌ که‌ تابعیت‌ خود بستگی‌ به‌ احوال‌ شخصیه‌ پیدا کند، مانند اینکه‌ امر تابعیت‌ منوط به‌ صحت‌ نسب‌ شود، در این‌ صورت‌ اعمال‌ قانون‌ ملی‌ غیرممکن‌ است‌ و برای‌ احتراز از مواجهه‌ با یک‌ دور منطقی‌، «قانون‌ مقر دادگاه‌» اجرا می‌شود. همچنین‌ اگر امر تابعیت‌ منوط به‌ صحت‌ عمل‌ شخصی‌ باشد که‌ اهلیت‌ او مورد دعوی‌ است‌، دراین‌ مورد هم‌ قانون‌ مقر دادگاه‌ اعمال‌ می‌شود. ۳. درمورد اشخاص‌ بدون‌ تابعیت ‌۵، زیرا این‌ افراد قانون‌ ملی‌ ندارند تا بر احوال‌ شخصی‌ آنان‌ حکومت‌ کند. ۴. در تعارض‌ چند قانون‌ ملی‌، و آن‌ هنگامی‌ رخ‌ می‌دهد که‌ در یک‌ دعوی‌ موضوع‌ وضعیت‌ و اهلیت‌ چند نفر که‌ تابعیت‌ آنان‌ متفاوت‌ است‌، مطرح‌ شود. ۶. در احاله‌، یعنی‌ در مواردی‌ که‌ قانون‌ بیگانه‌، احوال‌ شخصی‌ او را به‌ قانون‌ دیگری‌ مثلاً به‌ قانون‌ ایران‌ ارجاع‌ نماید، در این‌ صورت‌ دادگاه‌ ایران‌ قانون‌ ایران‌ را اجرا خواهد کرد. بنابر این و با توجه به توضیحات فوق و همچنین با عنایت به وسعت بسیار زیاد قلمرو حقوق شهر وندی نشسبت به احوال شخصیه ، هر گز نمی توان حقوق شهروندی را جزو احوال شخصیه قلمداد نمود .

-->