دعوای خلع ید چه تفاوتی با دعوای تخلیه دارد؟
داتیکان: عدم درک درست مفاهیم و اصطلاحات حقوقی یکی از بزرگترین معضلاتی است که هم بخشی از جامعه حقوقی با آن درگیر هستند و به تبع آن تعداد زیادی از مردم نیز زیانهای زیادی ازین جهت دیدهاند. این ناآگاهی علاوه بر اینکه در بسیاری از موارد موجب تراکم پروندهها در سیستم قضایی ایران میشود، موجب ضرر و زیان مالی و غیر مالی نیز نسبت به مردم شده است.
به گزارش داتیکان، یکی از مواردی که به خصوص در دوران حاضر، حجم بسیاری از دعاوی حقوقی را به خود اختصاص داده مباحث مربوط به خلع ید و دعوای تخلیه میباشد. بسیاری از مردم و حتی برخی از حقوقدانان درک درستی از این دو مقوله نداشته و به دفعات این دو را به جای یکدیگر در دعاوی به کار میبرند، حال اینکه این دو مسأله علاوه بر اینکه تفاوتهای بنیادینی با یکدیگر دارند، نحوه رسیدگی به هرکدام نیز مسیر متفاوتی دارد.
دعوای خلع ید چیست؟
بر خلاف تصور برخی که خلع ید را با دعوای تخلیه اشتباه میگیرند، دعوای خلع ید در واقع خواسته فردی است که مال غیر منقول وی شامل آپارتمان، خانه، مغازه و غیره... به وسیله شخص دیگری به تصرف درآمده و شخص متصرف قصد تحویل مال را به صاحبش نداشته باشد. در واقع خلع ید عنوان دعوایی است که در آن صاحب مال غیر منقولی از جمله (آپارتمان، مغازه، زمین، خانه و...) به طرفیت متصرف غیر قانونی مال خود در دادگاه (این دعوا لزوما باید در دادگاهی صورت گیرد که مال غیر منقول در آن محل واقع است) اقامه میکند و از دادگاه تقاضای بازپس گیری مال خود از متصرف را دارد.
وجود چند شرط در دعوای خلع ید ضروری است که عبارت اند از:
- در دعوای خلع ید برخلاف دعوای تخلیه، هیچگونه قراردادی نوشته نشده و متصرف بدون اجازه و رضایت صاحب ملک اقدام به تصرف مال غیر منقول وی نموده و قصد عودت مال را به صاحبش ندارد.
- وقوع غصب مهمترین شرط طرح دعوای خلع ید محسوب میشود، ماده 308 قانون مدنی تعریف غصب را اینگونه بیان داشته است: «غصب استیلا بر بر حق غیر است به نحو عدوان. اثبات ید بر مال غیر بدون مجوز هم در حکم غصب است.» (مواد 308 تا 327 قانون مدنی به تفصیل به این موضوع اشاره کرده است)
- دعوای خلع ید فقط باید از سوی مالک ملک یا وکیل ایشان صورت گیرد. همچنین مالک بدون داشتن سند رسمی امکان طرح دعوا را ندارد.
تفاوت دعوای خلع ید و دعوای تخلیه
همانطور که اشاره شد در دعوای خلع ید هیچگونه قرارداد، معاهده و توافقی وجود نداشته و متصرف بدون رضایت و اجازه صاحب ملک اقدام به تصرف و غصب مال وی کرده است در حالیکه دعوای تخلیه عموما در مورد دعوای مالک و مستأجر صورت میگیرد. بدیهی است که زمانی از اصطلاح مالک و مستأجر سخن به زبان میآید که بر اساس یک قرارداد یا توافق مشخص و مکتوبی، مالک، مال غیر منقول خود را از یک زمان مشخصی به شخص دیگری واگذار کرده و مدت تصاحب مستأجر بر این مال نیز محدود و در قرارداد ذکر شده باشد.
به زبانی دیگر در دعوای تخلیه، مال با اجازه صاحب آن به تصرف دیگری در آمده و رضایت صاحب در این تصاحب رخ داده است، این تصرف که عموما به وسیله اجاره نامه یا قرارداد انجام میشود برای یک دوره زمانی مشخص و محدود صورت میگیرد. بنابراین هرگاه شخص متصرف پس از پایان مدت تصرف قانونی خود بر مالی از عودت آن به صاحب اصلی مال خودداری نماید، صاحب مال برای بازپس گیری مال خود باید اقدام به دعوای تخلیه نماید. بنابراین مادامی که یک ملک بر اساس قرارداد و اجاره مشخصی از سوی صاحب به شخص دیگری واگذار شده و پس از پایان مدت اجاره مستأجر مال را به صاحبش برنگرداند، صاحب مال باید اقدام به دعوای تخلیه نماید و طرح دعوای خلع ید وی پذیرفته نخواهد شد.
در خصوص مرجع رسیدگی به این دو دعوا نیز باید گفت که بر اساس ماده 12 قانون آئین دادرسی مدنی، دعاوی مربوط به اموال غیرمنقول اعم از دعاوی مالکیت ، مزاحمت ،ممانعت از حق ، تصرف عدوانی و سایر حقوق راجع به آن در دادگاهی اقامه می شود که مال غیر منقول در حوزه آن واقع است ، اگرچه خوانده در آن حوزه مقیم نباشد . این در حالیست که برای طرح دعوای تخلیه باید به شورای حل اختلاف مراجعه نمود و حکم تخلیه از سوی این شورای صادر میشود.