قانون گریزی را پایانی نیست!
داتیکان: انتقاد از بودجه هلال احمر/ کلیه حق الثبتها با بخشنامه ای به حساب نقشه کاداستر منتقل شد و عملا آنچه از قانون حق الثبت برای هلال میماند هیچ است!
به گزارش شهروند_ سعید اصغرزاده؛ آدم دردش را به کجا ببرد که فاجعه ای را میبیند و نمیتواند دم بر بیاورد چرا که خدای نکرده، گریبان افرادی گرفته میشود که نیت خیر و اصلاح و اعتدال دارند؟ تمام مملکت است و یک هلال احمر که کلی سرمایه و پشتوانه مردمی در عقبه اش موجود است. اگر از همه ایرانیان بپرسید که خوشنام ترین و مددرس ترین نهاد و جمعیت کیست و چیست، بی شک نخستین نامی که میشنوید نام هلال است. هلال است و آتش، هلال است و آوار . هلال است و زلزله. هلال است و بهمن. هلال است و سیلاب. هلال است و خشکسالی. هلال است و ریزگرد. هلال است و هزار درد بی دوا که دوایشان میکند و مرهمی است بر تمام آلام و زخمها.
هلال تنها نهاد و مجموعه ای است که فارغ از هر شائبه سیاسی، تنها امداد است و اعتماد است و درمان. در هر کجای ایران هم که بروی، حضور دارد در دورترین گردنهها ، در محروم ترین روستاها و مناطق صعب العبور و در همین نزدیکی حتی. دربیخ گوش خودمان.
نشده است که در جاده مانده باشی و هلالی امدادگر به یاری ات نرسیده باشد. این طوفان و بهمن و سیل های اخیر را که نمی شود کتمان کرد. در کدام استان بوده که رخوت و سستی شاهد بوده باشیم؟ در کدام ده کوره بوده که آماده باش نجاتگران را ندیده باشیم؟ همه اینها اگر چه دارند از دل و جان مایه میگذارند، اگر چه به حداقلها ساخته اند ، اگر چه گاه با دست خالی به نبرد با سختیها برمیخیزند و دست یاری به سوی مددجویان دراز میکنند اما تا کی؟
از تمام خیر دنیا ، هلال احمر یک بودجه حداقلی داشته که ناخواسته و خواسته همچون جگر زلیخا شرحه شرحه شده و در این میانه روز به روز آب رفته و دست آخر اینکه دست ما کوتاه و خرما بر نخیل!
از یکسو آن سهم هلال از بودجه عمومی که سازمان برنامه و بودجه باید زحمتش را بکشد، محقق نمیشود و هیچکس نمی داند چرا؟ کافی است سری به پرونده مطالبات معوقه هلال بیندازیم و پاسخی هر چند کوتاه را از آقای نوبخت بشنویم که نمی شنویم! شاید بگوید که ١٠٠ میلیارد از ٤٠٠ میلیارد را داده است. با ١٠٠ میلیارد هم شاید بشود دو تا هلی کوپتر خرید! پس الباقی نفرات و ملزومات چه؟ پس بحرانهای در پیش رو چه؟ پس امداد و نجات نوروزی چه؟ پس ...
آنسوتر اما مضحکه جالب تری به راه است. آنچه با خون و جان مردم عجین است و قانونگذار بر آن صحه گذاشته با لطایف الحیلی دود شده و به هوا رفته است. هلال بنابود که ٤٢ درصد از حق ثبت املاک را بگیرد و این سهم بیش از پنجاه درصد از بودجه واقعی و روزمره هلال را پوشش میداده اما شیرین کاری مجریان قانون که همواره دستشان برای دور زدن قانون باز است، این بار بر سر حق و حقوق هلال آوار شده است. ازسال ٩٣ سازمان ثبت اسناد و املاک با ورود دو گزینه جدید حق الثبت نقشه کاداستر و حق الثبت نقشه تک برگی، راه جدیدی را برای خود باز کرد که سرانجامش معلوم بود، کلیه حق الثبتها با بخشنامه ای به حساب نقشه کاداستر منتقل شد و عملا آنچه از قانون حق الثبت برای هلال میماند هیچ است!
جالب است بدانید که حالا که این قانون را دور زده است هیچکس جلودارش نیست. مراتب به کمیسیون برنامه و بودجه مجلس اطلاع داده شده اما آبی گرم نمیشود. مراتب به دیوان محاسبات کشور ابلاغ شده اما هیچ کورسویی نیست! مراتب در کمیسیون اصل ٩٠ بیان شده اما فقط حق داده است! مراتب به اطلاع خزانه داری کل کشور رسیده اما دریغ از حرکتی. مراتب به سازمان برنامه و بودجه هم اطلاع داده شده اما سازمان اگر میتوانست دردی را درمان کند همان سهم و طلب قانونی را میداد که نداده ...
این همه سازمان و این همه قانون و این همه برنامه، دست آخر باید آن امدادگر داوطلب که گاه حتی برای تامین لباس ماموریتش هم هلال درمانده است، تن به حادثه دهد تا حادثه دیده ای را نجات بخشد.
شاید بحرانهای اخیر کشور از حادثه پلاسکو گرفته تا این سیلهای اخیر در این ماه پایانی سال گوشزدی باشد برای ما و دولتمردان ما و قانونگذاران ما و قانون گریزان ما که لختی به رفاه و آسایش مردم فکر کنند!