در اعدام و حیات سوژهها/ در برنامههای پیشگیری از جرم، رسانه چه نقشی دارد؟
داتیکان: در ادامه سلسله نشستهای مدیریت پیشگیری از جرایم و آسیبهای اجتماعی با موضوع فرهنگ، رسانه و پیشگیری از جرایم که با حضور دکتر محمد فرجیها (عضو هیأت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تربیت مدرس)، آرش محبی (سردبیر و مدیر مسئول فصلنامه راهبردی ارتباطات) و فیروز محمودی جانکی (عضو هیأت علمی دانشگاه تهران) در موسسه جرمشناسی دانشگاه تهران برگزار شد، به نقش و جایگاه رسانهها در چگونگی پیشگیری از جرم پرداخته شد.
به گزارش شهروند، موسیقی زیرزمینی، شیطانپرستی، خفاششب، عقربسیاه، کفتار پیر و سایر عناوینی که رسانهها و بالاخص صفحات حوادث به طرق مختلف در جامعه به آن میپردازند، جرایمی بیشتر برگرفته از خردهفرهنگهای قابلتحلیل هستند. یکی از این موارد پرونده محکومی با نام «عقرب سیاه» بود، پروندهای که رسانهها با استفاده از قدرتی که در اختیار داشتند، توانستند با تحتتاثیر قراردادن سطح بالای مدیریتی در قوهقضائیه در نقض رأی و محکومیت مجدد مجرم نقش بسزایی داشته باشند. متهمی که در سال ٨٩ به آزار و اذیت و تجاوز به عنف محکوم و در دادگاه دوم از این اتهام به دلیل رضایت شاکیان تبرئه شد و درنهایت به علت جریحهدارشدن افکار عمومی و با «پیگیری رسانهها»، محکوم در دادگاه سوم به اعدام محکوم شد. صادقمرادی معروف به عقرب سیاه، یکی از چندین چهرههایی بود که باوجود تحصیلات، امتیاز شغلی و سطح بالا در جامعه هرگز نتوانست از نگاه تند تحلیلگران در صفحات رسانهها مصون بماند و درنهایت با تیترهای مکرر رسانهها با عناوین مختلف نظیر «عقرب سیاه تبرئه شد» طناب دار را با همه ناباوریاش تجربه کرد.
رسانهها و برنامههای پیشگیری از جرم
اینکه رسانهها در برنامههای پیشگیری از جرم از چه جایگاهی برخوردارند و چگونه میتوانند به حل این موضوع در جامعه کمک کنند، موضوعی بود که آرش محبی، سردبیر و مدیرمسئول فصلنامه راهبردی ارتباطات در تشریح آن گفت: درخصوص کار رسانهای نباید تصور شود که رسانه به تنهایی میتواند تاثیرگذار باشد، این درحالی است که کار رسانه نظیر یک مثلث است؛ مثلثی که بخشی از آن رسانه و وظایف تعریفشده برای آن است و بخش دیگرش واقعیتهای موجود است که باید از طریق مراجع دیگری به آن رسیدگی شود. مثلا رسانه در مورد موقعیت اقتصادی موجود میتواند تا حد خبر و تحلیل وارد بشود، اما تصمیم اقتصادی برعهده افراد دیگری است یا تصمیمهایی که مربوط به سیاستگذاری اجتماعی و برعهده نهادهای دیگری است. بخش سوم یا ضلع دیگر این مثلث نیز واقعیتهای عمده است که باید از طریق مدیریت و تصمیمگیری مسئولان پیگیری شود و بخش دیگر، بخش حقوقی آن است که جزو واقعیتهای موجود درنظر گرفته میشود. به عبارتی ما با فرآیندی با نام برنامهریزی در رسانه روبهرو هستیم که یکی از آنها خود پیام و طراحی پیام و دیگری انتخاب رسانه است که درنهایت به سمت خروجی میرود که ما به دنبال همان تاثیر مثبت از آن هستیم.
آرش محبی در ادامه درخصوص نقش و جایگاه رسانهها در پیشگیری از وقوع جرم و مدیریت جامعه افزود: برنامهریزی رسانهای براساس همان مثلثی که عنوان شد، پیش خواهد رفت که کار رسانهای یک ضلع این مثلث خواهد ماند و در ادامه مدیریت واقعیتهای موجود در کنار وضع قوانین موجود باید مدیریت شود تا کار رسانهای بتواند جواب بدهد. او در ادامه افزود: باید در عینحال که برنامهریزی ارتباطی در مورد منطقه انجام میدهید، اطلاعرسانی نیز انجام بدهید تا نگرشهای منطقه را برطرف کنید، درنهایت شما وقتی میتوانید از رسانه بهعنوان یک ابزار و برنامهریزی خوب استفاده کنید که به دو ضلع دیگر مثلث هم توجه داشته باشید.
تاثیر رسانهها درکاهش جرم
در ادامه دکتر فیروز محمودیجانکی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران درخصوص تاثیر رسانهها در کاهش جرم یا میزان تاثیر رسانهها در کاهش جرایم مختلف در مناطق مختلف گفت: چهبسا نقش رسانه در بحث پیشگیری از جرم قابل طرح باشد و چهبسا رسانه توانایی بازنمایی جرم را داشته باشد، پس لازم است اینگونه مطرح کنیم که رسانه به چه نحوی میتواند جرم را بازنمایی کند تا تاثیر کاهشی در جرایم داشته باشد و از سویی دیگر در برنامههای پیشگیری از جرم، رسانه چه نقشی دارد؟ باید یادآور شد که رسانه خودش به معنای برنامهسازی نیست و باید طراحی شود، بهعنوان مثال برای برنامهای درخصوص کاهش سرقت از خودروها باید دید رسانه کجای این برنامه میتواند دیده بشود تا تاثیر کاهشی در نگاه مردم نسبت به کاهش جرم داشته باشد؟
رسانه تقصیری ندارد، برخی جرایم را سیستم نمیخواهد به رسمیت بشمارد
در ادامه این سلسله نشست، دکترمحمد فرجیها، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تربیت مدرس در تشریح تاثیر و قدرت رسانه در کاهش جرایم و آسیبهای اجتماعی به شیوه بازنمایی جرایم در رسانهها پرداخت و گفت: نخستین ویژگی پیشگیری عوامگرایانه از جرم که تحت تعلیم بازنمایی رسانهای جرم محسوب میشود، مستندکردن برنامهها به خواست عمومی است و نکته دوم آن است که رویکردهای پیشبینی، کنشی باشد حال آنکه تا به امروز رویکردهای ما معمولا واکنشی بوده است. به عبارتی پس از وقوع جرم معمولا برنامهها مبتنیبر پیشگیری است و پیشگیری عبارت است از پیشبینی و ارزیابی خطر وقوع جرم که ماده یک قانون پیشگیری از جرم به آن پرداخته است. از سویی دیگر برای پیشگیری باید پیشبینیهای لازم صورت بگیرد که در شرایط فعلی پیشبینیهای ما مبتنیبر پیشگیری نیست. ما صبر میکنیم و براساس وضع بزهکاری که اتفاقی میافتد، تصمیم میگیریم.
دکتر محمد فرجیها، حقوقدان در ادامه به نکته سوم از موضوع پیشگیری از جرم و تاثیر رسانه در کاهش جرم به موضوع طرحهای فاقد مبنای علمی و نظری در این خصوص اشاره کرد و افزود: درحال حاضر برنامههای پیشگیری از جرایم ما بهندرت مبنای علمی دارند، بهعنوان مثال ما بارها عنوان کردهایم که فلان منطقه از جرم موادمخدر پاک شد، باز سال بعد همان اتفاق میافتد و باز اعلام میکنیم که در همان منطقه باند اشرار موادمخدر منهدم شد. مگر میشود ٢٠بار یک باند را منحل کنیم؟ پاکسازی را یک بار انجام میدهند. یک باند را چند بار باید متلاشی کرد؟ این متلاشیشدن به چه نحوی است که دوباره و در چند ماه بعد مجدد تشکیل میشوند؟ بنابراین موضوع پیشگیری از جرم و روشی که ما بدان میپردازیم فاقد مبنای علمی و نظری است.
دکتر محمد فرجیها بهعنوان نکته چهارم درخصوص تاثیر رسانه در کاهش جرم به موضوع آمارهای اغراقآمیز در این بخش پرداخت و افزود: پشت تریبونها عنوان میکنند طرح مقابله با اراذل و اوباش ٨٠درصد شرارت را در کشور کاهش داده، این درحالی است که هنوز طرح تمام نشده است و برای آن درصد اعلام میشود، بنابراین آمارهای اغراقآمیز و غیرواقعی درخصوص میزان اثربخشی رسانهها باید کنترل شود و از سویی دیگر بهعنوان نکته پنجم به موضوع و نقش دانشگاهها در پرداختن به برخی جرایم اشاره کرد.
محمد فرجیها درخصوص اجرای برنامههای پیشگیری از جرم به نقش و جایگاه دانشگاه بهعنوان نکته پنجم اشاره کرد و افزود: در رویکردهای عوامگرایانه پیشگیری از جرم، تمرکز اصلی بر نهادهای عدالتمحوری است و نقش مردم در جامعه به فراموشی سپرده میشود. او بهعنوان نمونه به جرایم اقشار مختلف جامعه ازجمله قشر ضعیف یا ناتوان جامعه اشاره کرد و افزود: درصد زیادی از جرایم و آسیبهای اجتماعی بهویژه بزهکاریها که مربوط به افراد ناتوان جامعه و طبقه فقیر جامعه است، نادیده گرفته میشود. به عبارتی هیچوقت در برنامههای پیشگیری از جرم، پیشگیری از آزار جنسی را نمیبینید، چراکه قرار بر این نیست که ما آزار جنسی را ببینیم. این درحالی است که متاسفانه بخش عمدهای از جرایم و بزهکاریها، کودکآزاری و آزارجنسی ازجمله مسائلی است که کنار گذاشته میشود و اگر ما آنها را عنوان کنیم نوعی اشاعه فحشا محسوب میشود. او بهعنوان نمونه به مواردی که به دادگاههای کشور ارجاع شده است، اشاره کرد و افزود: مواردی را داریم که افراد به سیستم مراجعه میکنند، اما سیستم آنها را به رسمیت نمیشناسد.
در تحلیلهای رسانهای مردم منتظر شنیدن نظرات کارشناسان هستند
دکتر محمد فرجیها عضو هیأت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تربیت مدرس در خاتمه سخنان خود اشارهای به شرایط رسانه و نمایندگان رسانه بهعنوان رابط بین مردم و کارشناسان داشت و افزود: در انتقال بسیاری از مفاهیم در راستای کاهش جرم یا حداقل پیشگیری از جرم از رسانه بیشتر انتظار میرود که از نمایندگان مسلطتری به موضوع استفاده کند، به عبارتی مردم منتظرند تا ببینند کارشناسان چه میگویند. بهعنوان مثال در کشور آلمان موضوعاتی نظیر جرم و چگونگی مقابله با جرم فنی است و هرکسی به هر روشی که دوست دارد نمیتواند درخصوص آن اظهارنظر کند.