وقوع75 درصد کودکآزاریها در خانوادهها
داتیکان: رئیس اورژانس اجتماعی بهتازگی اعلام کرده است ۷۵درصد کودکآزاریها توسط افراد خانواده رخ میدهد. هرچند بروز این خشونتها ریشه در عواملی مانند استعمال موادمخدر، مصرف الکل، اختلالات روانی و... دارد، اما کارشناسان بر این باورند که نقص در برخی قوانین و اینکه سلب سرپرستی از خانوادههای فاقدصلاحیت، فرایندی طولانی دارد نیز مزید بر علت شده تا کودکآزاریها افزایش یابد. این در حالی است که آموزش در این زمینه نیز میتواند تا حدی مشکلات موجود را حل کند.
هنگامیکه فردی سه یا چهار سال از کودک بزرگتر باشد و او را مجبور به کاری کند که از نظر روانی و جسمی کودک را آزار میدهد و خارج از چارچوب قانون حقوق بینالمللی کودکان قرار دارد، در این صورت آن کودک مورد کودکآزاری قرار گرفته است. کودکآزاری جنسی ابتداییترین نوع کودکآزاری است و معمولا در رسانهها بیشتر درباره این نوع از کودکآزاری صحبت میشود، اما معمولا در خانوادهها درباره کودکآزاری جنسی زیاد صحبت نمیشود، زیرا تصور میکنند اگر در اینباره حرف بزنند آبرویشان میرود. بسیاری از خانوادهها بعد از اینکه کودکشان مورد آزار جنسی قرار میگیرد، سعی میکنند با جابهجایی منزل و محل سکونت آبروی خودشان را حفظ کنند. نوع دیگر کودکآزاری، هیجانی- عاطفی است که بدترین شکل کودکآزاری به شمار میرود. شاید یک کودک ضربوجرح بدنی را بعد از مدتی فراموش کند، اما نادیدهگرفته شدن از سوی اعضای خانواده چنان ضربهای به او میزند که نتایجش سالها بعد خودشان را در رفتار فرد بروز میدهد. اغلب خانوادهها با انواع کودکآزاری آشنا نیستند و همچنین با کودکآزاری کلامی یا عاطفی آشنایی کمتری دارند. پدران و مادرانی که کودکان خود را با دیگران مقایسه کرده و اغلب موارد در حال سرزنش، تهدید یا تنبیه کلامی کودکان هستند، باید به یاد داشته باشند اقدامات ناآگاهانه آنها سبب پرورش کودکانی میشود که از عزتنفس کافی برخوردار نیستند، زندگی سالمی را تجربه نمیکنند و خلأهای جدی عاطفی دارند.
دستور قضائی برای رسیدگی به کودکآزاری
رئیس اورژانساجتماعی کشور در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه در زمان گزارش کودکآزاری برای بررسی موضوع از سوی اورژانساجتماعی به دستور قضائی نیاز است و همین امر روند رسیدگی را طولانی میکند، آیا راهکاری برای حل این مساله وجود دارد یا خیر، بیان داشت: در برخیمواقع گزارشها دروغ است و چون از نظر خانوادهها آبروریزی شده است از اورژانس اجتماعی شکایت میشود. همین امر مستلزم دستور قضائی است. حسین اسدبیگی افزود: شخص خاصی در نهاد قضائی برای این کار وجود ندارد تا فرایند را از زمانبر بودن دور کند. همچنین شعبه ویژهای برای این کار وجود ندارد. برای کودکان تنها دادگاه اطفال وجود دارد که آن هم برای بررسی جرم کودک است و ربطی به کار اورژانس اجتماعی ندارد. او در پاسخ به این سوال که در گزارشهای کودکآزاری بیشترین علت ناشی از چه عواملی بوده است، با بیان اینکه 75درصد کودکآزاریها توسط افراد خانواده رخ می دهد، گفت: دوهزار و ۷۶۵مورد کودکآزاری در سه فعالیت تلفنی، سیار و مداخله، توسط اورژانس اجتماعی پذیرش شدهاند، یعنی در زمان مداخله در بحران موردپذیرش قرار گرفتهاند و براساس نظر کارشناسانی که با این افراد مصاحبه کردهاند، علتهای اعلامشده به این صورت بوده است؛ از دوهزار و ۷۶۵مورد بیشتر از نصف موارد بر اثر مصرف موادمخدر بوده است، یعنی هزار و ۴۰۴نفر به دلیل اعتیاد اقدام به کودکآزاری کردهاند. اسدبیگی افزود: از این تعداد ۴۷نفر بر اثر مصرف الکل، ۱۸۰نفر به دلیل بیماری روانی آزاردهنده، ۲۹نفر به دلیل عقبماندگی آزاردهنده، ۳۰نفر بیماری جسمی آزاردهنده، ۵۱۳نفر تندخویی، ۱۴۸نفر انتظار پیروی بیچونوچرا، ۲۳نفر مشکلات جسمی کودک، ۷۰نفر انحرافجنسی سوءاستفادهکننده، ۱۰۸نفر بیکاری آزارگر که معمولا شامل والدین میشود و ۲۱۳نفر نیز به دلیل بهانهگیری بیمورد، اقدام به کودکآزاری کردهاند. این آمار مربوط به کودکآزاری در افراد زیر ۱۸سال است. او در پاسخ به این سوال که بیشترین تماسها با اورژانساجتماعی در سطح کشور از طرف چه شهرهایی بوده است، بیان داشت: بیشترین استانهایی که کودکآزاری در آنها گزارش شده و خدمات سیار دریافت کردهاند، به ترتیب خراسانجنوبی، همدان، فارس، اردبیل و خراسانشمالی است. از لحاظ تعداد، تهران نسبت به سایر شهرها اول است، اما دلیل اصلیاش این است که جمعیت تهران بیشتر از دیگر شهرهاست. به گزارش ایلنا، اسدبیگی تاکید کرد: این آمار به این معنا نیست که کودکآزاری در این استانها بیشتر از استانهای دیگر است، این آمار نشاندهنده این است که بیشترین پذیرش در این استانها انجام شده و بیانگر این است که مثلا در این استانها نیروهای اورژانساجتماعی فعالتر از دیگر نقاط کشور هستند. بیشتر تماسها توسط خانوادهها انجام میشود و نقش کودکان در این مورد کمتر است.
ایجاد سیستمهای میانهای برای نگهداری کودکان بدسرپرست
یک روانشناس و فعال حوزه کودک در گفتوگو با «آرمان» با اشاره به لزوم رسیدگی به وضعیت کودکان در خانوادههای بدسرپرست میگوید: تشخیص آنکه والدین صلاحیت نگهداری از فرزند خود را ندارند در بسیاری از موارد آسان نیست. شیوا دولتآبادی میافزاید: همواره مساله نگهداری فرزندان در کانون خانواده جزو توصیههای اول فرزندپروری است و کمک به خانوادهها به منظور افزایش توانمندی آنها در زمینه انجام مسئولیت پدر یا مادری خود باید در دستور کار اول مسئولان و سازمانهایحمایتی باشد. او تاکید میکند: چنانچه خانواده با کمی کمک و راهنمایی مشاوران، مددکاران، روانشناسان و... بتواند برای نگهداری فرزند ترمیم شود، توصیه میشود مکان زندگی کودک در بین اعضای خانواده باشد. دولتآبادی میافزاید: اما متاسفانه خانوادههایی وجود دارند که به دلیل شرایط دشواری که خود یا جامعه برای آنها ایجاد کردهاند صلاحیت نگهداری فرزندان خود را ندارند. ایندسته از والدین به دلیل مسائلی مانند فقر مفرط، حاشیهنشینی همراه با اعتیاد و سایر جرایم اجتماعی، عملا وظایف خود را به عنوان والدین بهخوبی انجام نمیدهند و کودکان به جای آنکه فرصت رشد و بالندگی داشته باشند، از دست آنها آسیب میبینند. در این خانوادهها کودک از اشکال مختلف کودکآزاری و غفلتهای جبرانناپذیر آسیب میبیند و والدین صلاحیت نگهداری کودک را ندارند. او میگوید: فرایند قانونی سلب حضانت از والدین، فرایندی طولانی است که در آن رفتار خانواده با دقت مشاهده، مطالعه و مشکلات آنها تشخیص داده میشود، اما ساختارهایی باید وجود داشته باشد که کودکانی که هر لحظه مورد ستم و آسیب هستند، رهایی پیدا کنند. بنابراین نیاز است ساختارهای میانهای با تسهیلات قانونی سهل و با نظارتهای کوتاهمدت ایجاد شوند تا کودکانی که آشکارا تحت شرایط سخت خانوادگی هستند کمتر در این شرایط باقی بمانند و با کمک این ساختارها به صورت موقت و تا تایید عدمصلاحیت والدین به دور از خانواده زندگی کنند. دولتآبادی خاطرنشان میکند: متاسفانه اغلب فرایندهای قضائی و حقوقی طولانی ناشی از کماهمیتی به حقوق کودکان است و این غفلت به دلیل توجه قانون به باقی ماندن فرزند در کانون خانواده نیست. سیستم قضائی باید نسبت به سرنوشت کودکان آسیبپذیر در خانوادههای بدسرپرست حساستر باشد، اما بهتر است در درجه اول خانوادهها را برای نگهداری فرزندان توانمند کرد.
روز گذشته معاون اجتماعی ادارهکل بهزیستی استان مرکزی از آزار جنسی و به کما رفتن دختری پنجساله در ساوه خبر داد. مواردی از خشونت علیه کودکان در هفتههای اخیر افکار عمومی را بهشدت تحت تاثیر قرار داده است. آتنا اصلانی، دختر هفتساله اهل پارسآباد در ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، توسط یک قاتل سریالی به نام اسماعیل رنگرز مورد تجاوز قرار گرفت و به قتل رسید. از سوی دیگر، به فاصله کوتاهی از این ماجرا عنوان شد کیمیای هفتساله بارها و بارها از سوی ناپدریاش مورد تجاوز قرار گرفت. او را به بیمارستانی در تهران منتقل کردند و سرانجام به بهزیستی تحویل داده شد. تازه ماجرای خشونت علیه کودکان به اینجا ختم نمی شود. بهتازگی دختری هشتماهه پس از ربوده شدن جان خود را از دست داد. ۲۹ تیر پدر بنیتا در حالیکه خودرویش روشن بود برای بستن در پارکینگ از پرایدش پیاده میشود و در این لحظات مرد جوانی برای سرقت خودرو او به سرعت پشت فرمان مینشیند و پس از حرکت به صورت دنده عقب وارد خیابان اصلی شده و بلافاصله از محل حادثه متواری میشود. این ماجرا در حالی است که پدر بنیتا با دیدن این صحنه، خود را به جلوی خودرویش میاندازد و سعی میکند مانع سرقت خودرو و ربوده شدن کودک هشتماههاش شود، اما این تلاشها نیز فایدهای ندارد و سارق جوان به سرعت پا به فرار میگذارد. ماجرای این کودکربایی و سرقت خودرو به ماموران کلانتری ۱۶۹ مشیریه مخابره میشود و پس از انجام تحقیقات ابتدایی و ثبت شماره پلاک خودروی سرقتی در سامانه سراسری پلیس، ماجرای کودکربایی به بازپرس تحقیقات برای پیدا کردن کودک و کودکربایان آغاز شده و بالاخره جسد بنیتا پس از یک هفته پیدا میشود. با وقوع اتفاقات اخیر بار دیگر بحث رسیدگی خشونت علیه کودک به میان آمده و امید است با آموزش خودمراقبتی به کودکان این معضل برطرف شود. در همین حال روز گذشته معاون اجتماعی ادارهکل بهزیستی استان مرکزی از آزار جنسی و به کما رفتن دختر پنجساله در ساوه خبر داد. عبدالکریم یادگاری با اشاره به اینکه این مورد روز شنبه این هفته در ساوه اتفاق افتاده است، ادامه داد: دختربچه توسط فردی که هویت او هنوز مشخص نیست مورد آزار جنسی قرار میگیرد و بعد از این آزار سر کودک ضربه میخورد. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، او اضافه کرد: دختربچه ساوهای بعد از ضربه به سرش با علت ضربه مغزی به بیمارستان منتقل میشود و فعلا در کما به سر میبرد.