نامه صادق زیباکلام به آملیلاریجانی: در کدام دادگاه حکم مسدودشدن حسابهای من صادر شده؟
داتیکان: روز شنبه بیست مهر، گزارش احضار صادق زیباکلام و علی دایی به پلیس آگاهی به خاطر مبالغی که هنگام زلزله کرمانشاه توسط مردم به حساب آنان ریخته شده بود، منتشر شد.
به گزارش شرق، صادق زيباکلام، استاد علوم سياسي دانشگاه تهران، در نامهاي خطاب به رئيس قوه قضائيه، توضيحاتي دراينباره داده است.
متن اين نامه به شرح زير است:
رياست محترم قوه قضائيه
با سلام و تحيات، بهدنبال وقوع زلزله آبانماه سال گذشته در کرمانشاه بنده حساب بانکيام را در فضاي مجازي جهت کمکرساني به زلزلهزدگان اعلام نمودم. تصورم آن بود که ده، بيست ميليون تومان جمعآوري ميشد و بنده آن را ارسال ميکردم به اشخاصي که ميشناختم در منطقه براي خريد مايحتاج اوليه. اما به سرعت و در طي ساعات بعدي به صدها ميليون تومان و ظرف 48 ساعت به يک ميليارد تومان بالغ شد.
آن حجم کمک باعث شد که خودم به منطقه بروم. به دنبال چندينبار بازديد از منطقه و رايزنيهاي گسترده از يکسو با مسئولين و از سويي دگر با دستاندرکاران کمکرساني و بالاخره همکاران دانشگاهي تصميم بر بازسازي يک روستا بر اساس الگوي «توسعه پايدار» گرفته شد. قرارداد همکاري ميان بنده با بنياد مسکن در تهران در ديماه منعقد شد. لولهکشي و تصفيه فاضلاب روستا و استفاده از آن در کشاورزي، ايجاد مرکزي به منظور توانمندسازي روستاييان بالاخص زنان، ساخت مزرعه خورشيدي و بررسي برخي طرحهاي اشتغالزايي از جمله طرحهاي «دهکده اميد» بودند.
هدف ما در ايجاد دهکده اميد از يکسو فقرزدايي در روستا بود و از سويي ديگر بهکارگيري روشهايي که مخرب بر محيط زيست نباشند. با اينکه ساخت مسکن برعهده بنياد بود معذالک استفاده از تکنولوژي تريديپانل در ساخت ديوارها و سقف منازل بهعلاوه نصب پنجرههاي دوجداره را هم تيم دانشگاه پذيرفت. با اينکه پروژه ما بلندمدت است اما نزديک به يکصد دستگاه کانکس هم تهيه شد. از همان ابتدا با انتقادات زيادي روبهرو بوديم اما همکاري و حمايت شخصيتهاي فرهيخته و هموطنان کردمان بهعلاوه شخص آقاي مهندس هوشنگ بازوند استاندار کرمانشاه باعث دلگرمي بود.
در 11 ماه گذشته بنده 17 بار جهت بررسي کارها و تشريک مساعي با همکاران دستاندرکار به منطقه رفتهام بهعلاوه جلساتي که در تهران با مسئولين داشتهام. هربار هم گزارش کاملي از پيشرفت يا عدم پيشرفت کارها دادهام.
چهار ماه پيش دادستاني تهران بنده را احضار کرد که در جريان بازپرسي چندينساعته توضيحات شفاهي و کتبي دادم. عرض کردم هر ابهام و پرسش ديگري باشد در خدمت هستم. هيچ خبري نشد تا هفته گذشته از سوي آگاهي احضار شدم که همان توضيحات را اينبار با کلي اسناد و مدارک از هزينهها و درآمدها خدمتشان ارائه دادم.
زيباکلام در ادامه اين نامه آورده است: رياست محترم قوه قضائيه، نخستين پرسشم آن است که دستگاه قضا کدام اطلاعات را خواسته و به آنها داده نشده است؟ کدام سؤال در قوه قضائيه يا آگاهي از بنده پرسيده شده و پاسخ قانعکنندهاي دريافت نکردهاند؟ کدام اسناد و مدارک را خواستند ببينند و اطاعت نشد؟ کدام دفعه بنده احضار شدم و لدي الاطلاع امتثال امر نکردم؟ حتي براي گزارش تحقيق پليس آگاهي، فرصتي به اين ضابط قضائي داده نشد. چهارشنبه 11 مهر ساعت 17:30 کار بنده در آگاهي تمام شد. شنبه 14 مهر حکم مسدودشدن حسابم صادر و بانک هم يکشنبه صبح آن را دريافت و حساب را مسدود کرد. اين در حالي است که شاکي عمومي و خصوصي وجود نداشت و هيچ ارگان يا نهاد دولتي از بنده شکايت نکرده است.
گيرم از بنده شکايتي مبنيبر حيفوميل پولهاي جمعآوريشده مطرح باشد. هيچ اطلاعي از اينکه در کدام دادگاه اين شکايت رسيدگي شده و حکم بر محکوميت بنده و مسدودشدن حسابم صادر شده است در دست نيست. اميدوارم در اين زمينه، پاسخ کافي به متهم داده شود.