حرف ناحق – اپیزود اول
دوستم گفت: آقا دستم به دامنت. یادت هست که من پنج ماه پیش عقد کردم. دو ماه نگذشته بود که با همسرم اختلاف پیدا کردم. چند روز پیش از دادگاه ابلاغیه آمده و گفته زنم مهریه اش را میخواد.
گفتم: اگه نداری یکجا بدی. دادگاه قسط بندی میکند. چون کارمند هستی و حقوق ثابت داری به اندازه یک سوم حقوقت را برای اقساط مهریه باید بدهی.
گفت: ای بابا. ناسلامتی رفیق منی. وکیل هستی. برای چی باید یک سوم حقوقم را بدهم؟ من یه راه پیدا کردم. ببین با این روش میتونم مهریه رو ندم؟
گفتم: چه روشی؟
گفت: متوجه شدم مخفیانه یک صفحه اینستاگرام خصوصی درست کرده و عکسهای بی حجابش را در آن صفحه گذاشته است. میتونم ازش شکایت کنم و مهریه را ندهم؟
گفتم: به چه عنوان شکایت کنی؟
گفت: خب چون بدون اجازه شوهر اکانت اینستا باز کرده و الان که عکس بیحجابش در آن صفحه است آبروی من رفته!
گفتم: اول اینکه خودت میگی اون صفحه خصوصی است و پابلیک نیست پس چطور آبروت رفته؟ دوم اینکه فرض کنیم کار ایشان جرم هم باشه این هیچ ربطی به مهریه نداره. اصلا فرض کنیم خانم شما خدای نکرده قتل کنه شما نمیتونی بگی چون اون قاتله من مهریه شو نمیدم. این دو تا موضوع هیچ ربطی به هم ندارن.
گفت: باشه. تو هم داری طرف اونو میگیری. همتون مثل همید و طرف ظالم رو میگیرین. شاید الان تو هم همدستش باشی!
من دیگه جوابی نداشتم که بدم. چون چیزی که من بهش گفتم فقط متن قانون بود.
نکته حقوقی: