وقتی که «مهر» ملاک شخصیت حقوقی میشود!
داتیکان: به عنوان وکیل خوانده، پروندهای را که در یکی از شعب شورای حل اختلاف تهران مطرح بود را قبول کردم. موضوع پرونده از این قرار بود که شخصی چکی را در وجه یکی از بیمارستانهای تهران و داروخانه آن بیمارستان صادر نموده که این چک با مهر داروخانه در وجه شخص ثالث ظهرنویسی شده بود. شخص ثالث نیز با مراجعه به بانک گواهی عدم پرداخت دریافت نموده و با طرح دعوا درصدد دریافت وجه چک برآمده بود. از آنجایی که مبلغ چک کمتر از دویست میلیون ریال بود این پرونده در شورای حل اختلاف مطرح شد.
روز جلسه رسیدگی به همراه موکلم به شورای حل اختلاف مراجعه کردیم. اعضای محترم شورا سه نفر خانم بودند که یک نفر از آنها که از بقیه مسنتر هم بود شروع کرد به سوال پرسیدن.
نوبت به ما که رسید با طرح ایراداتی نسبت به دعوای خواهان سعی داشتیم از حقوق موکل دفاع کنیم. یکی از مهمترین ایراداتی که مطرح شد بحث ظهر نویسی چک بود. زیرا از آنجایی که در صورت چک مذکور علاوه بر بیمارستان، داروخانه نیز ذی نفع چک قرار گرفته بود.
به شورای محترم عرض نمودیم درست است بیمارستان شخصیت حقوقی دارد و میتواند برای خود مستقلا اموالی داشته باشد اما این حق برای داروخانه وجود ندارد. در واقع تلاش کردم برای شورای محترم این مسأله را شرح دهم که داروخانه نمیتواند به صورت مستقل ذی نفع چک باشد و طبیعتاً در چنین شرایطی حق پشت نویسی را نیز ندارد چرا که داروخانه شخصیت حقوقی ندارد.
در عین تعجب شورا در پاسخ گفت: «چرا ندارد؟ کی گفته داروخانه شخصیت حقوقی ندارد؟»
عرض کردم خب استدلال سرکار خانم چیست که میفرمایید داروخانه دارای شخصیت حقوقی است؟
منتظر هرگونه پاسخی بودم به جز این که فرمودند: « چون مهر دارد. مگر مهرش را در پشت چک نمیبینید آقا؟»
یاللعجب
در همان حال ناخودآگاه چشمم به لایحهام که مهمور به مهر وکالتم بود افتاد.
با لبخندی معنا دار عرض کردم خب پس با استدلال شما بنده هم شخصیت حقوقی دارم. چون مهر دارم. اتفاقاً یک پسرخاله دارم که اهل کتاب خواندن است و هرسال تعداد زیادی کتاب میخرد. چون بعضی اوقات کتابهایش را به دوستانش امانت میدهد، از ترس اینکه دیگران کتب وی را تصاحب نکنند، مهری درست کرده و در صفحه اول همه کتابهایش این مهر را میزند. با این استدلال، حتماً پسرخاله بنده هم شخصیت حقوقی دارد!
ایشان که از گفته بنده کمی عصبانی شده بودند، در جواب به صورت کاملا مختصر و مفید فرمایش کردند: « آقای محترم با من بحث نکن لطفا»
من هم پس از شنیدن این جواب قانع کننده به سمت جایگاه خودم برگشتم و روی صندلی نشستم و تا پایان دادرسی در این فکر بودم که نکند در مدتی که از درس و دانشگاه دور بودهام تئوری جدیدی از سوی اساتید حقوق برای تعریف شخصیت حقوقی ارائه شده است و من از آن بی اطلاع هستم.
در پایان خطاب سخنم، جناب آقای حجتالاسلام ابراهیم رئیسی است. به عنوان شخصی که در بطن جامعه حقوقی کشور فعالیت کرده و به تازگی نیز در مقام ریاست دستگاه قضا مدیریت میکنند. این خواهش را از ایشان داریم که در ادامه روند اصلاحگرانهای که در سیستم قضایی شروع کردهاند، توجه ویژهای نیز به شورای حل اختلاف داشته باشند. آنچه بدیهی است، بخش قابل توجهی از دعاوی مردم در این شورا رسیدگی میشود. طبیعتاً این انتظار وجود دارد که افراد متخصص و مسلط به مسائل حقوقی در این مرجع رسیدگی کننده فعالیت کنند و یا حداقل آموزشهای لازم برای این افراد لحاظ شود. زیرا که شرط تحصیل در رشته حقوق برای اعضای شورای حل اختلاف وجود ندارد و چه بسا در بسیاری از شعب، افرادی که حقوق نخواندهاند به عنوان عضو شورا فعالیت میکنند و طبیعتاً در چنین شرایطی نمیتوانند استدلال و دفاع یک وکیل و شخص حقوقی را بفهمند.