خاطرات دفترخانه (قسمت ششم) – چگونه پسرم را از ارث محروم کنم؟
پرویز رضایی:
داتیکان: دبیر بازنشسته آموزش و پرورش بود و بنا بر آنچه خودش میگفت سالها از فوت همسرش میگذشت و تنها با پسر سی و پنج- شش ساله اش که مجرد و دچار بیماری کلیوی است زندگی میکرد.
گفت حدود پنج سال است پسرم با یک زن شوهردار که قبلا همسایه ما بود و صاحب یک دختر بچه 7 ساله است رابطه دارد. مدام با هم در ارتباط هستند و وقتی هم که در خانه هست یکریز با موبایل به هم اس ام اس می زنند و قربون صدقه هم می روند. البته چند سال پیش قضیه لو رفت و حتی بخاطر همین جریان عذرشان را خواستیم. شوهرش هم کاملا از این موضوع با خبر است اما هیچ عکس العملی نشان نمیدهد.
خانم ادامه داد: دارایی من پنج دستگاه آپارتمان بود که دوتای آن را به نام پسرم کردم. آن زن حداقل پنج سال از پسرم بزرگتر است. به پسرم وعده داده که از همسرش طلاق میگیرد تا با او ازدواج کند و من یقین دارم با توجه به اینکه از شرایط بیماری پسر من که با دیالیز زنده است با خبر است می خواهد با مرگ او اموالش را بالا بکشد.
پرسیدم: چه کمکی من می توانم برای شما انجام بدهم ؟
گفت : میخواهم پسرم را از ارث محروم کنم ! برایش توضیح دادم که چنین چیزی در قوانین این مملکت ممکن نیست و تصرفات اشخاص در مورد اموالشان برای بعد از مرگ محدود به همان ثلث (یک سوم ماترک) است که می توانند در مورد چگونگی هزینه کردنش همان مقدار وصیت کنند.
از شنیدن این موضوع متعجب شد و گفت چطور نمی توانم در مورد اموال خودم تصمیم بگیرم؟
گفتم: خب شما تا وقتی در قید حیات هستید هر تصرفی می توانید در داراییهایتان بکنید اما با مرگ رابطه اشخاص با اموالشان قطع میشود. در هر حال اگر بخواهید هم داراییهایتان را در زمان حیات در اختیار داشته باشید و هم به اشخاص دیگری که جزء وراث شما نیستند منتقل شود، بهترین راه انتقال و صلح قطعی اموال به نام اشخاص مورد نظر با شرط حفظ منافع آن مادام حیات برای خودتان است.
البته این حق را هم دارید که با قید حق فسخ معامله در مدت حیات هر زمان که خواستید و صلاح دانستید معامله انجام شده را کان لم یکن کنید و وضعیت را به وضع سابق برگردانید.
زن کمی به فکر فرو رفت به نظرم از این پیشنهاد راضی بود خصوصا اینکه آموزش و پرورش را اولین اولویتش برای واگذاری آپارتمان ها میدانست.
وقت خداحافظی انگار برنامه جدیدی به نظرش رسید و گفت: آقای رضایی اصلا آیا بهتر نیست این سه تا آپارتمان رو بفروشم و یک سویت کوچک بخرم و با پولی که از فروش آپارتمان ها به دستم میاد بقیه عمرم را به سفر های خارجی برم و زندگی خوشی داشته باشم ...لبخندی زدم و گفتم به نظر من این سومی از همه بهتره !