خاطرات دفترخانه (قسمت یازدهم) - ازدواج جعلی
در هر صورت خانم اصراری نشان نداد و ساکت شد. تنها فرزندشان دختر بچه ای پنج شش ساله بود که لحظهای خودش را از مادرش جدا نمیکرد!
مطابق معمول استعلامی به دفتر ازدواج نوشتم و از آقا خواستم تا مقدمات تنظیم سند انجام می شود پاسخ نامه رو از دفتر ازدواجشان بگیره و مرد دفترخانه را ترک کرد.
احساس کردم بغض گلوی خانم را گرفته بود و با اینکه سعی داشت خودش رو کنترل کنه اشک در چشمانش جاری شد.
قرائن نشان میداد خانم فهیم و تحصیلکردهای است. مختصر توضیح دادم قصد دخالت در زندگی شخصی آنها را ندارم اما به لحاظ وظیفه حرفهای باید از عدم اکراه و اجبار او برای امضای سند اطمینان داشته باشم
خانم گفت هیچ اجباری در کار نیست. من زندگیم را دوست دارم و مایل نیستم این موضوع تاثیری در سرنوشت من و دخترم داشته باشه.
معلوم بود میخواد بیشتر حرف بزنه و کمی درد دل کنه اما به شدت توجهش به دختر بچه بود تا نسبت به این قضیه توجهش جلب نشه. برای همین به بهانه اینکه برای خودش یک لیوان آب بیاره او را به بیرون اتاق فرستاد.
ازعلت اینکه بعد از 14 سال زندگی مشترک چطور الان تصمیم به بخشیدن مهریه گرفته پرسیدم. گفت این قضیه از وقتی شروع شد که من بعد از چندین سال دخترم را حامله شدم از ابتدا مخالف بچهدار شدن ما بود و از همان موقع درخواست میکرد که مهریه ام را ببخشم !
اما اخیرا اصرارش بیشتر شد مدام تکرار می کنه مهریه تو روی مخ منه. تا اینکه تصمیم گرفتم این کار را انجام بدهم
زنگ تلفن صحبت های ما را قطع کرد تماس از دفتر ازدواج بود و سردفتر به من گفت که سند ازدواج این آقا و خانم جعلی است !
در تمام این سال های طولانی سردفتری و برخورد با انواع اسناد جعلی اولین بار بود که با یک سند جعلی ازدواج روبرو می شدم آقای سردفتر گفت بارها شنیده آخوندی تو منطقه تهرانسر عاقده و سند هم جعل می کنه اما هیچ وقت تصور نمی کرده که با شماره آن دفتر و جعل مهر آنجا این کار رو انجام بده.
شوهر خانم هم رسید. نامه استعلام دفترخانه را به من برگرداند و گفت: آقا من از چه کسی باید شکایت کنم آیا درسته از همین دفتر ازدواج که مهرش جعل شده شاکی باشم؟
گفتم به هیچ وجه در حال حاضر هم همین دفترخانه حق داره علیه شما به اتهام استفاده از سند مجعول شکایت کنه شما با این سند جعلی برای دخترتان شناسنامه گرفته اید او رو مدرسه فرستاده اید و ...!
از من خواست تا آنها را راهنمایی کنم. به او گفتم: بهترین کار این است که شکوائیهای تهیه و در دادسرای همان منطقه تهرانسر یعنی در حوزه قضایی وقوع جرم علیه عاقد به اتهام جعل عنوان و سند مجعول طرح دعوا و ضمن شکایت هم میتوانی ابطال سند جعلی و الزام ثبت رسمی سند ازدواجتان را از اداره ثبت تقاضا کنی.
وقتی این داستان رو در ذهنم مرور میکردم به نظر رسید جعل عنوان سردفتری و ثبت جعلی ازدواج از جرائمی است عمرا اگر لو بره ! الا "شذ و ندر" (مگر قلیل و نادر) مثل قضیه این خانم و آقا!